صفحات: << 1 2 3 ...4 ...5 6 7 ...8 ...9 10 11 12 ... 15 >>
چه چشمهایی که وقتی به آن نگاه میکنم ؛ حلقه های اشکی همانند آتشی شعله ور است.
چه زیباست لمس اشکهای یادگاری کودکانی که پدرانشان در پیش چشمان بی گناهشان در این سرزمین مقدس در میان خونها غلتیدند و تنها اجساد خونینشان بر پیکر زمین نقش بست.
خدا امشب آخرین شب جمعه است که قدمام آروم وبا احتیاط از شرم اینکه نتونسته باشم طعم شیرین عبادتو به اجرا بذارم دارم بهت نزدیک میشه.آخ خداجون یعنی میشه اون موقع که داری سهم بندگانتو بعد ماه مبارک با هزاران نعمت توسفره هاشون پخش میکنی.منم یکی از اونایی باشم که لبخند رضایت تو دلمو گرم کنه.
چند روزی است که آسمان رانگاه میکنم تا باران نگاه فرشتگان رابیابم، صدا ی خدا رامیشنوم . به هنگام گرفتاریهایی که امانمان را می بردتشنه تراز قبل می خوانمش .
شبهای جامعه ی مؤمنین در فرهنگ رمضان نباید مثل شبهای ارواح باشد، ولوله باید باشد مثل کندوی عسل از هر گوشهای زمزمههای دعا و مناجات باید بلند بشود، بعضی از جوانها هستند میگویند ما این سریالها را نگاه نمیکنیم نگاه میکنیم بعدش دیگر آن حسّ و حال معنوی از ما گرفته میشود ما میخواهیم در فکر خدا و قیامت باشیم.
فرشته فراموش کرد.
فرشته تصمیمش را گرفته بود.پیش خدارفت وگفت: خدایا می خواهم زمین رانزدیک ببینم.اجازه می خواهم ومهلتی کوتاه.دلم بی تاب تجربه ای زمینی است.
ماه مبارک رمضان ماه مهماني و ضيافت خداست. ماهي است که در آن خداي متعال به دنبال بهانه است که بندگان خود را مورد آمرزش و مهرباني خود قرار دهد و آنها را در مهماني کريمانه خود به بهترين شکل مورد توجه و عنايت خود قرار دهد.
گرمی هوا مانع از خواب راحت می شود بلند می شوم کناره پنجره می ایستم نسیم خنکی صورتم را نوازش می دهددلم برای خدا تنگ شده و می خواهم دل سیر گریه کنم خداوند با نسیمی که از لابه لای موهایم می گذرد
به یاد خواب آلودگی های صبحهای دبستان آن قدر صدایت میزنم تا بیدارشوم…
منبع : اصفهان زیبا
حتی به جرعه ای شده مهمان مان کنید
زلفی نشان دهید وپریشان مان کنید
این اشکها به محضر دریا نمی رسند
ای برقهای عاطفه! باران مان کنید
چند روزی است که دوباره همه ما انسانها متولد شدیم، همه انتظارشو میکشیدندتا یه بار دیگه پاک باند وکمال رو تجربه کنند اما نگاهشون از روزمین به آسمون بی کران توست که چطور دستشونو میگیری.