فرازی از دعای ابوحمزه:
اَدْعوُكَ يا رَبِّ راهِباً راغِباً راجِياً خآئِفاً…..
پروردگارا! تو را می خوانم در حالی که از یک طرف دلهره دارم و از طرف دیگر مایل و راغب به تو هستم
ترس از خدا به منزله موجود خطرناک نیست، که ما بر حذر باشیم از رو به رو شدن با او
خداوند واقف به همه امور پنهان و نهان است و با همه موجودات عادلانه رفتار می کند
پس ترس ما از عدالت خداوند است
انسان با شرکت در مراسم عزاداری امام حسین(علیه السلام) به ثمرات و فوائدی دست مییابد که در اینجا به ذکر نمونههایی از آن میپردازیم:
1. حفظ مکتب اسلام
به طور کلی ماهیت عاشورا احیای چهرة دگرگون شدة اسلام بود و خطمشی امام حسین(علیه السلام) برای تحقق و حفظ مکتب اسلام «شهادت» بود زیرا پیراستن چهره جامعة آن زمان و افشاء حکومت یزید و ماهیت سلطنت بنی امیه نیازمند فداکاری بود که الحق امام حسین(علیه السلام) و یارانش به خوبی از عهدة آن برآمدند. [1] امام حسین(علیه السلام) در حفظ اسلام نقش اساسی دارد و برخی این بحث را طبق این روایات نقل میکنند که پیامبر اکرمe فرمودند: «حسین از من است و من از حسینم» یعنی برپایی و باقیماندن اسلام به برکت حسین(علیه السلام) است.
پس گریه کردن برایشان زنده نگه داشتن هدف والای اوست. اینکه در روایت آمده است که کسی که خودش گریه کند یا دیگران را بگریاند بهشت برای اوست[2] برای آن است که مکتب اسلام و نهضت امام حسین(علیه السلام) حفظ شود بیدلیل نبود که رضاخان تمام مجالس عزا را ممنوع کرد. زیرا میدانست تا عزاداریها صورت میگیرد نمیتواند به اهداف و مقاصد خود دست یابد.
2.تطهیر جان و تهذیب نفس
از دیگر ثمرات عزاداری تطهیر جان و تهذیب نفس است. [3] هر فردی که با اشک ریختن و دل سوزاندن بر مصایب اهل بیت عليهمالسلام خود را شریک در غم ایشان بداند و این آرزوکه ای کاش من نیز همراه این خاندان در کربلا بودم درونش بوجود آید به تهذیب نفس رسیده و صفات زشت از وجودش زدوده میگردد و مورد عنایت و لطف خداوند قرار گرفته[4] و مصداق آیه شریفة « فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُواْ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ»- یعنی در آن مسجد مردان پاکی که مشتاق تهذیب نفوس خودند درآیند و خدا مردان پاک را دوست میدارد[5]ـ قرار میگیرد.
3. آشنایی با جهانبینی و معارف توحیدی
امام حسین(علیه السلام) فرمودند: «من أَتانالم یعدَم خِصلة مِن اَربع: آیَةُ محکمة و قضیة عادلة واخا مستفادا و مجالسةِ العُماءِ» کسی که به سوی ما بیاید ـ یعنی در مجالس ما شرکت کند از چهار فایده بهرهمند میشود یکی از آنها اینکه با آیات محکم الهی و جهانبینی و معارف توحیدی آشنا میشود. [6]
آری در منطق امام حسین(علیه السلام) که برگرفته از منطق و سیره پیامبر اکرمe است میتوان به جهانبینی الهی دست یافت و به نفی بندگی غیرخدا و اثبات اطاعت و بندگی محض خداوند متعال پرداخت. [7]
4. آموختن داستانهای عدالتآموز
یکی دیگر از سفارشات امام حسین(علیه السلام) برای شرکت در عزاداریها «قضیة عادلة» میباشد. اگر ادراک عمیق معارف دینی میسر نبود فرد داستانهای عدالتآموز و عدالتمحور را میآموزد . از آنها در مسیر درست زندگی کردن بهره میجوید.
5. فراگیری آداب برادری و دوستی
«واخامستفادا» اگر به هیچیک از دو مورد فوقالذکر دست نیافت و ادراک او در سطح پایین تری بود هماهنگی اجتماعی و آداب برادری و دوستی را فرا میگیرد. [8] همانگونه که در واقعة عاشورا شاهد نمونههای زیبای برادری در میان اصحاب امام هستیم.
6. مجالست با علما
«و مجالسة العلماء» اگر فرد نتوانست از دیگر ثمرات عزاداری بهره ببرد حداقل از همنشینی با عالمان و بزرگان دین برخودار میشود و مشکلاتش را در حضور ایشان رفع میکند و یا گرفتار مشکلات تازه نمیشود همنشینی با عالم از چنان ارزشی برخوردار است که پیامبر اکرمe در مورد آن میفرماید: «النظرُ إِلی وَجهِ العالِمِ عِبادَةٌ؛ نگریستن به چهرة عالم، عبادت است»[9].
7. نشر معارف اهل بیت عليهمالسلام در بین مردم
مجالس عزاداری اهل بیت عليهمالسلام روح معارف را در دلهای مسلمانان بر میانگیزد و موجب نشر علم و دانش میگردد و اگر روی اصول دین مجالس برپا گردند میتوانند بهترین مدرسه برای مردم عوام باشند آنچه را که مردم بدان نیاز دارند بسته به امور دنیا و آخرت میتوان در این مجالس فرا گرفت.
8. بیاهمیت جلوهگر شدن مصائب و دردهای خود
اگر انسان به یاد مصائب اهل بیت عليهمالسلام باشد در مقابل مصیبتهایی که بر او عارض میشود تسکین مییابد و در برابر اندوههای دیگر تسلی داده میشود زیرا مصائب دیگر در مقابل مصائب اهل بیت عليهمالسلام بیاهمیت و آسان جلوه میکند.
البته توجه به این نکته ضروری است که عزادار نباید هرگونه حادثه تلخ و ناگوار را پیش روی خود مجسم سازد و اشک بریزد و نه اینکه افراد داغ دیده و رنج کشیده برای التیام دردهای خود گریه و ناله سر دهند زیرا محصول اشک ریختن برای امام حسین(علیه السلام) تعزیت ایشان است و محصول دیگر، تسلیت برای خود است. هرچند بهانه قرار دادن واقعة کربلا هم بیتأثیر نباشد[10] ولی اگر اشک خالصانه برای اهل بیت عليهمالسلام ریخته شود دارای اثرات و برکات غیرقابل شمارش است.
9. تداوم امر به معروف و نهی از منکر
یکی از دلایلی که امام حسین(علیه السلام) به خاطر آن شهید شد امر به معروف و نهی از منکر بود و بالاترین مرتبه این امر شهادت امام است. با توجه به این نکته، خود این رخداد آشکار شدن نهایت و اوج مرتبهی نهی از منکر است پس یکی از ثمرات عزاداری حقیقی فراگیری صحیح و به موقع امر به معروف و نهی از منکر است که وظیفة تک تک مسلمانان است. [11]
[1] تلخیص از ماهنامه قدر، شماره 14، ص26 و27.
[2] میرزاحسین نوری، تلخیص از لؤلؤ و مرجان، ص4 و عبدالحسین دستغیب، سیدالشهداء، ص7.
[3] ابراهیم ابراهیمی، تلخیص از آئین عزاداری، ص43 و44.
[4] تلخیص از ماهنامة قدر، شماره 14، ص25.
[5] سوره توبه، آیه 108.
[6] ابراهیم ابراهیمی، تلخیص از آئین عزاداری، ص45.
[7] برداشت از ماهنامة عتبات، ص15.
[8] ابراهیم ابراهیمی، برداشت از آئین عزاداری، ص45.
[9] محمدمحمدی، میزان الحکمه، ج8، ص3947.
[10] ابراهیم ابراهیمی، برداشت از آئین عزاداری، ص47-45.
[11] برداشت از ماهنامة قدر، شماره 14، ص26.
پ ن: تحقیق پایانی خانم ندا کرمی طلبه حوزه علمیه الزهرا گلدشت
روند تاریخی عزاداری
عزاداری در سوگ خوبان و اولیاء خدا امری است که ریشه در سیرة نبوی و امامان معصوم عليهم السلام دارد. امام صادق میفرماید: «گریهکنندگان تاریخ زیاد هستند که عبارتند از: حضرت آدم، حضرت یعقوب ـ که آنقدر گریه کرد که نابینا شد ـ حضرت یوسف و امام سجاد»[1]
پیامبر اکرم نیز در شهادت شهدای کوه اُحد بسیار گریست. پس عزاداری در فراق عزیزان ریشة دیرینه دارد.
نکتة مهم اینجاست که پیامبر اکرم برای امام حسین در روز اول ولادتش مجلس عزا گرفت و بعدها در منزل امسلمه، عایشه و امام علی برای آن حضرت مراسم عزا برپا نمود. بنابراین اگر بگوئیم بنیانگذار عزاداری بر سید و سالار شهیدان امام حسین حضرت محمدبوده است سخنی به گزاف نگفتهایم.
در سیرة امامان معصوم عليهمالسلام نیز این برنامه هرگز ترک نشد و هریک به نوبة خود بر این امر اصرار ورزیدند.[2]
اما نخستین عزاداری بعد از شهادت امام حسین زمانی بود که امام علیبن الحسین به مدینه بازگشت ایشان در نزدیکی مدینه فرود آمد از بشیر که پدر شاعری داشت و خودش نیز از شاعری بیبهره نبود خواست تا شعری سروده وارد شهر مدینه شود و مردم را از واقعة کربلا آگاه سازد. بشیر نیز سوار بر اسب وارد شهر شده و خبر شهادت امام حسین و یارانش را ابلاغ کرد. او نقل میکند که تمام زنان شهر از خانههایشان بیرون آمده جامة خود را چاک زدند و صورتهایشان را خراش میدادند و به نوحهسرایی پرداختند وی گفته است که مانند آن روز گریهکننده ندیده بودم.[3]
اما عزاداری در روز عاشورا نخستین بار توسط مختار بن یوسف ثقفی که رهبری «توابین» را برعهده داشت برگزار گردید. او در این روز به یادمان امام حسین در شهر کوفه در منزل خود اقدام به این کار نمود و برخی نوحهسرایان را برای خواندن مصیبت آن حضرت در خیابانها به حرکت در میآورد.
مورخ مشهور ابن قیتبه دینوری گزارش میدهد که:
شیعیان نخستین در روز عاشورا با گریه و زاری و نوحهخوانی در اطراف قبر مبارک ایشان گرد آمده و به خواندن فاتحه و خواندن قصیدههایی در رثای امام حسینu و ابراز همدردی با اهل بیت میپرداختند.[4]
مراسم عزاداری رسمیت اسلامی نداشت و تنها شیعیان آن هم به صورت تجمعهای غیررسمی و گاهی هم از ترس خلفا جور و ستم به صورت پنهانی اقدام به این امر مینمودند.
طبق نوشته ذهبی و مورخان دیگر در سال 352 هـ. معزالدولة دیلمی عزاداری عاشورا را در بغداد رسمی اعلام نمود. در آن سال تمام بازارها بسته شده و همهجا را سیاهپوش کردند. در سال 363 هـ. المعزالدین ا… فاطمی عزاداری عاشورا را در دولت مصر و سودان و توابع آن مرسوم ساخت.[5]
مراسم سوگواری حسینی در ایران به دورة صفویان باز میگردد آنان برای ترویج مذهب تشیع در میان ایرنیان سنّی مذهب به تلاشهایی دست زدند از جمله آن برگزاری بزرگداشت شهادت امام حسین در محرم و صفر قرن شانزدهم میلادی است این روند در دوره زندیه و قاجاریه نیز ادامه یافت.
دربارة مراسمهای عزاداری ایران در قرن 16 اطلاعاتی در نوشتههای گردشگران و بازرگانان وجود دارد. آنان در مورد دستهجات عزاداری و عزاداری در منازل افراد سرشناس شهر مطالبی را عنوان کردهاند که خود گویای رسمیت یافتن این مراسم در ایران است.
به هرحال مجالس حسینی رو به گسترس نهاد و ایرانیان با ساختن بناهایی به اسم حسینیه و تکیه اقدام به برگزاری مراسم عزاداری نمودند. این سوگواریها تا پایان قرن هفده میلادی در بیشتر شهرهای ایران انتشار یافت و هرساله در تمام نقاط کشور برگزار میگردد.[6]
[1] ابوالفضل شیخی، تلخیص از مجالس المحبین، ج2، ص280.
[2] تلخیص از نقش روحانیت در مقابله با خرافات در کلام رهبری، ص11و 12.
[3] محمدحسین میرجهانی طباطبایی، تلخیص از البکاء الحسین، ص407 و 408.
[4] ابراهیم حیدری، تلخیص از تراژدی کربلا، علی و محمدجواد معموری، ص52 و 53 و عبدالحسین دستغیب، سیدالشهداء، ص8.
[5] جلالالدین همایی، برداشت از اسرار و آثار واقعه کربلا، ص58.
[6] ابراهیم حیدری، تلخیص از تراژدی کربلا، علی و محمدجواد معموری، ص135و136.
تحقیق پایانی خانم ندا کرمی با موضوع بررسی خرافات رایج در عزاداری عاشورا
عشق در قرآن و احادیث
نمیتوان گفت کلمهی عشق از کلمات جدید است، زیرا عشق با یکی از خواص مهمش در نهجالبلاغه آمده، به علاوه اینکه عشق در فلسفههای یونان کاملاً مورد توجه بوده و در آن موقع که پیشوایان از خاندان عصمت زندگی میکردند میبایست عظمت این پدیده را به مردم گوشزد میکردند.
کلماتی که در لغت عربی به مفهوم عشق و حالات شبیه به آن به کار برده میشود زیاد است از آن جمله: «هوا، حب، عرام، وله، ورد، عشق، لوع، شغف، لعج، تولیه، هیم».
در آیات قرآن کریم کلمه «حب» و «ود» به کار برده شده و آنها را میان خدا و بندگان مقرر نموده است، اما چنان که گفتیم کلمهی عشق در قرآن وجود ندارد و همچنین سایر کلماتی که به معنای عشق به اصطلاح معمولی نزدیک است در قرآن دیده نمیشود.
البته در بعضی از دعاها کلمات و جملاتی وجود دارد که به معنای علاقهی شدید و اشتیاق شبیه به عشق میباشد به عنوان نمونه:
«وَاجْعَلْ لِسانی بِذِکْرِکَ لَهِجاً وَ قَلْبِی بِحُبِّکَ مُتَیَّماً» و «وَلاتَجِبْ مُشْتاقِیکَ عَنِ النَّظَرِ إلَی جَمیلِ رُؤْیَتِکَ». مادهی (تبل) که در آیهی «وَاذْکُرْ اِسْمَ رَبِّکَ وَ تَبْتِلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلا»
آن مفهوم است که با دلباختن و بیقراری و بسیج کردن تمام مشاعر درونی در راه محبت قابل تفسیر است.
در نیایشهای صحیفهی سجادیه امام زینالعابدین(علیه السلام) هم کلمهی عشق دیده نشده است. [1]
امام صادق(علیه السلام) در پاسخ به سؤال از عشق، فرمود: دلهایی از یاد خدا تهی میگردد و خداوند محبت غیرخود را به آنها میچشاند.
در مورد نکوهش عشق، امام علی(علیه السلام) میفرمایند: هجران، کیفر عشق است.
در بیان پاداش عاشق پاکدامن پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: هرکه عاشق شود و خود را پاک نگه دارد و با این حال بمیرد، شهید مرده است. [2]
[1] دکتر اسماعیل منصوری لاریجانی، تلخیص از پیدایش عشق، صص88-87
[2] محمد محمدیریشهری، تلخیص از میزانالحکمة، ج8، صص3789-3788
بخشی از تحقیق پایانی خانم هاجر سورانی طلبه سطح دو حوزه الزهرا گلدشت
از نظر قرآن، عزاداری دارای ریشههائی است و میتوان گفت که اولین روضهخوان خودِ خداست.
خداوند در سوره بروج میفرماید: «قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ إِذْ هُمْ عَلَيْهَا قُعُودٌ وَهُمْ عَلَى مَا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَن يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ»
مرگ بر اصحاب اخدود. اصحاب اخدود چه کسانی هستند؟ کسانی که گودالی کندند و مؤمنان را داخل گودال انداختند و سوزاندند و خودشان بالای گودال تماشا میکردند. قرآن میفرماید که این مؤمنین فقط به جرم اینکه مؤمن بودند سوخته شدند. قرآن اینجا روضة سوخته شدن این مظلومین را میخواند. [1]
باز قرآن روضه میخواند میگوید: « إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ وَإِذَا النُّجُومُ انكَدَرَتْ وَإِذَا الْجِبَالُ سُيِّرَتْ وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ»
در روز قیامت آفتاب تابان تاریک میشود و ستارگان تیره و تاریک میشوند، کوهها به حرکت در میآیند و آنگاه شتران باردار با ارزش تعطیل شوند و وحوش به عرصة قیامت محشور شوند. [2] در آن روز خداوند سؤال میکند « بِأَيِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ» به کدام گناه کشته شدید؟[3] خداوند در این سوره نیز ابتدا به روضهخوانی میپردازد و سپس با دختران زنده به گور شده ابراز همدردی میکند.
[1] ابراهیم ابراهیمی، برداشت از آئین عزاداری، ص34 و سوره البروج ، آیات 8-4.
[2] سوره تکویر، آیه 1-5.
[3] سوره تکویر، آیه9.
تحقیق پایانی خانم ندا کرمی از طلاب سطح دو حوزه الزهرا گلدشت
خطاب آیات 24 عبس و 169 بقره:
هر دو آيه خطاب به نوع انسان اعم از مسلمان و غير مسلمان مي باشد؛ يعني همه ي انسانها از حلال ها و پاكيزه ها استفاده نموده و بايد به غذاهاي خود اعم از فكري و جسمي دقت نمايند.
يعني بدانيم آنچه را كه ما مي خوريم آيا با نياز بدن مطابقت دارد؟!
آيا حلال است و يا حقوق پايمال شده ديگري در آن است؟! در اين غذا نوش است يا نيش ؟! آيا آنچه مي خورد خوب و مطلوب است يا بد و نامطلوب؟!
اگر چه در اسلام و منابع ديني ما كتابي خاص در موضوع پزشكي به معناي امروزي آن موجود نيست؛ ولي دستورات جامع و مفيد آن انسانهاي عاقل و فهيم را به شگفتي وا مي دارد كه اين چه دين جامعي است كه 1400 سال پيش فراميني چنين كامل درباره سلامتي و شفايابي به بشريت تقديم داشته است؟[1]»
[1] زبيده خدايي، تلخیص از خدايا! چه بخورم؟، ص 114.
بخشی از تحقیق پایانی خانم سکینه امیری طلبه سطح دو حوزه الزهرا گلدشت