صفحات: << 1 ... 85 86 87 ...88 ...89 90 91 ...92 ...93 94 95 ... 98 >>
نهم دي ماه روز بصيرت و ميثاق با ولايت پیشاپیش گرامي باد.
امام خامنه اي : روح ديانت مردم حماسه 9 دي را رقم زد.
امام با قر (ع ) فر مودند از جمله علومی که به ما (ائمه) داد شد تفسیر قرآن و احکام آن است(اصول کافی)
امام صادق(ع)فرمود : امام باقر (ع)خوش صوت ترین قاریان قرآن بود . وقتی شب بر می خواست و به قرائت قرآن مشغول می گردید ، صوت خود را بلند می کرد . در آن هنگام که سقَا هابرای آوردن آب از کنار او می گذشتند و همچنین عابرینی که از آنجا عبور می کردند به خاطر صوت خوش آن حضرت می ایستادند و به قرائت قرآن او گوش فرا می دادند(بحار الانوار ج92ص195)
منبع:قصه های قرآن
این روز ها احساس می کنم از هر طرف دارد به من شلیک می شود تا می خواهم به خودم بیایم ، شلیک بعدی و بهت و هیبت و دودی که از سوختگی مغزم بیرون می زند . یک روز خبر می رسد یکی از مردان آهنین ایران در دعوایی بر سر بدهی اش کشته شده روز بعد ،از کشته شدن کودکی که در زیر کتک های پدرش (که ادعا می کرد یک لحظه خشم تمام وجودم را گرفت ) اطلاع پیدا می کنیم . تا می آیی آنها را هضم کنی خبر می رسد یک دختر دانشجو بر روی پل عابر پیاده به قتل می رسد .
دخترک همانطور که چشمهایش را میمالید وارد اتاق شد. سلام کرد و کنار مادر نشست. با اخم به مادرش گفت: چرا برای نماز بیدارم نکردی؟ مادر گفت: آخر خواب خوشی بودی؛ دلم نیامد. دختر گفت: من که به شما گفته بودم! مادر که از جواب دادن به او درمانده بود، گفت: حالا برو صبحانهات را بخور. دختر بچه که از اتاق بیرون رفت، بحث خانوادگی شروع شد. میزگردی با حضور تمام اعضای خانواده در مورد بیدار کردن یا نکردن بچه برای نماز صبح! پدربزرگ گفت: حق با دخترم است. چون گفته که بیدارش کنی باید صدایش میزدی.
جهان در تپش آمدنت به لرزه درآمده است.
بادها پراکنده در هر سو، ستمبارههاي خويش را بر دوش ميکشند.
اهل زمين، ثانيه شمارها را مرتب نگاه ميکنند.
يک منجي، فقط يک منجي است که ميتواند آنها را از درد و رنج و غم خلاصي بخشد.
پادشاهی جایزه ی بزرگی برای هنر مندی گذاشت که بتواند به بهترین شکل ، آرامش را تصویر کند.
نقاشان بسیاری آثار خود را به قصر فرستادند.
آن تابلوها ،تصاویری بودند از جنگل به هنگام غروب ، رودهای آرام ،کودکانی که در خاک می دویدند ، رنگین کمان در آسمان .
پادشاه تمام تابلوها را بررسی کرد اما سر انجام فقط دو اثر را انتخاب کرد
صفحات: 1· 2
به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام راانجام دهم.فهمیدم بیمارم…
خدا فشار خونم را گرفت،معلوم شد که لطافتم پایین آمده!
زمانی که دمای بدنم را سنجید ،دما سنج 40درجه اضطراب نشان داد.
قرآن !من شرمنده تو ام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند :چه کس مرده است ؟چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا تو را برای مردگانمان نازل کرده است.
دو رفیق در راهی گذر می کردند تا اینکه به محله کثیف و بد نام شهر رسیدند . یکی از آن ها اصرار زیادی داشت که شب در آ ن محل به عیش و عشرت بگذراند اما آن دیگری با وی مخالفت شدیدی داشت و
<< 1 ... 85 86 87 ...88 ...89 90 91 ...92 ...93 94 95 ... 98 >>