« صوت زیبا ی امام محمد با قر (علیه السلام) | آیا بچه ها را برای نمازصبح بیدارکنیم؟ » |
این روز ها احساس می کنم از هر طرف دارد به من شلیک می شود تا می خواهم به خودم بیایم ، شلیک بعدی و بهت و هیبت و دودی که از سوختگی مغزم بیرون می زند . یک روز خبر می رسد یکی از مردان آهنین ایران در دعوایی بر سر بدهی اش کشته شده روز بعد ،از کشته شدن کودکی که در زیر کتک های پدرش (که ادعا می کرد یک لحظه خشم تمام وجودم را گرفت ) اطلاع پیدا می کنیم . تا می آیی آنها را هضم کنی خبر می رسد یک دختر دانشجو بر روی پل عابر پیاده به قتل می رسد .
>این روز ها هر کدام از این خبر ها ، مثل تیری هستند که به مغزم وقلبم شلیک می شود . یک جور بمب باران خبری . از آن بمباران هایی که نمی دانی پشت کدام سنگر پنهان شوی تا صدمه نبینی . شاید هم بهترین سنگر نخواندن روز نامه و گوش ندادن به اخبار رادیو ، تلویزیون است یعنی یک جور بی خیالی !
اما اگر به این همه اتفاق هایی که این روزها توسط مسلسل رسانه مثل رگبار ، دارد جامعه را تیر باران می کند مختصر نگاهی بیندازیم ، می بینیم که جرقه اول همه این اتفاقات با یک کلمه کوچک شروع شده ، ((خشم)) .
یک زمانی وقتی می خواست بین دو نفر دعوایی را ه بیفتد و از عصبانیت خون جلوی چشمانشان را گرفته بود ، زیر لب صلواتی می فرستادند و یا افرادی می آمدند وسط گود ، آندو را جدا می کردند.
اما امروزه که عصری است که همه چیز در حال پیشرفت است . دعوا و مرافعه هم از این موضوع عقب نیفتاده و افرادبا کو.چکترین اتفاق ، با ساده ترین اشتباه از کوره در می روند و یک راست می روند سر اصل مطلب و چیز هایی مثل چاقو یا قفل فرمان را وسط می آومرند . مردم هم از ترس جانشان به جای اینکه بیایند و آ ن دو را از هم جدا کنند ، خودشان را به ندیدن می زنند و از کنارشان رد می شوند . فردا روز ی هم خبر ریخته شدن خون یکی آن ها را در روزنامه می خوانند .به همین سادگی!
دعوا بر سر یک چیز ساده و پیش پا افتاده ، می شود جنگ تن به تن …
این حوادث و اتفاقات دور از من و تو نیستند .شاید برای ما هم اتفاق بیفتد !شاید ماهم روزی تیتر اول روزنامه ها شویم ! اگر فیلم این اتفاقات را به عقب بر گردانیم و بر روی لحظه ای که خشم تمام سلول های ما را در بر گرفته و می خواهیم دست به کار شویم ، ایست کنیم ، می بینیم همه لحظات بعدی آ ن اتفاق گره خورده به همان خشم !
اگر فقط آن لحظه برای یک ثانیه که شده فرمان خشممان را دستمان بگیریم و آن را کنترل کنیم و به عواقب کارمان فکر کنیم صحنه ها ی تلخ بعدی آن لحظه خلق نمی شود .
می بینی ؟ چه بخواهیم چه نخواهیم به نوغی در گیر این لحظه هستیم ! حواسمان باشد شاید برای ماهم اتفاق بیفتد.
منبع: مجله زن روز ،شماره 2287
فرم در حال بارگذاری ...