سامانه وبلاگ مدارس
به مدرسه علمیه الزهراء(س) گلدشت خوش آمدید.
« آیا بچه ها را برای نمازصبح بیدارکنیم؟سوم صفر(ولادت حضرت امام محمد باقر علیه السلام) »

جهان در تپش آمدنت به لرزه در آمده

جهان در تپش آمدنت به لرزه در آمده

  چهارشنبه 7 دی 1390 09:38, توسط حوزه علمیه الزهرا(س) گلدشت   , 0 کلمات  
موضوعات: خواندنی ها, مذهبی

جهان در تپش آمدنت به لرزه درآمده است.

بادها پراکنده در هر سو، ستم‌باره‌هاي خويش را بر دوش مي‌کشند.

اهل زمين، ثانيه شمارها را مرتب نگاه مي‌کنند.

يک منجي، فقط يک منجي است که مي‌تواند آنها را از درد و رنج و غم خلاصي بخشد.



درختان گيسوان پريشان خويش را فصل به فصل به دست زمان مي‌سپارند تا زردي و سرماي زندگي را به ساعت سرسبزي جوانه‌هايشان برساند.

دل‌ها در غربت خاک، غريبه و تنها جان مي‌دهند.

ماهيان قلب‌ها خشک‌سالي محبت و مهرباني را تاب نمي‌آورند.

چشم‌ها چشمه‌هاي خشکي شده‌اند که کمتر به اشک شوق مي‌انديشند که گريه‌هاي فراق، آنان را امان نمي‌دهد.

تشنگي بر اعماق و ريشه اين ديار نفوذ کرده و تنديس‌ها تاب ايستادن را بيش از اين ندارند.

کشتي‌هاي عدالت و انصاف در هياهوي بي‌امواج صدايشان به گِل نشسته‌اند و ناخدايان خدانشناس، هنوز در ادعاي حق‌طلبي خويشند.

هر روز که عرش از صداي ضجه ستم‌ديدگان به لرزه درمي‌آيد، زمين، چهار ستونش فرو مي‌ريزد.

لرزش بر اندام آدميان افتاده.

قدم‌هايشان سست شده، ايستاده‌اند؛ اما غبارهايي را مي‌مانند در هوا.

هستند؛ ولي گويي کسي جز خودشان نيست!

نيستند؛ ولي چنان در خويش حل شدند که گويي هستي، جز آنها نيست.

خندانند؛ ولي در اعماق روح خويش چيزي ندارند جز اشک و عذاب.

گريانند؛ ولي نمي‌دانند بهانه اين همه سختي و اشک چيست؟!

فضا، زمين، زمان، آسمان، دريا، انسان و هر آنچه در هستي است، در خلاءي عظيم غوطه‌ور است. همه چيز در حال غرق شدن است. همه چيز در حال از بين رفتن است.

همه چشم به نجات دهنده‌اي دوخته‌اند که دست‌هاي رها و خالي را بگيرد و از اين فضاي در حال سقوط نجات بخشد.

سخت است؛ سخت است هر روز چشم بگشايي و خورشيد را ببيني که طلوع کرده، بي‌آنکه خبري از آمدن تو آورده باشد.

سخت است هر روز به سرخي غروب بکشاني و در تيرگي شب فرو روي، بي‌آنکه به آرامشش دست‌يابي.

سخت است تا آخر هفته روز شماري کني و روز هفتم بلند شوي و باز هم هيچ کس را در آن سوي جاده نبيني.

سخت است پنجره را باز کني و به دور دست‌ها خيره شوي و هيچ چيز جز چشم‌هاي منتظر کاج‌ها نبيني.

جاده‌هاي کشيده شده تا آن طرف انتظار. چشم‌هاي خيره شده به روبه‌رو …‌.

پنجره‌هاي گشوده شده، فريادرسي را مي‌خواهد که خواب ستم و بي‌عدالتي را بر آشوبد.

سواري را مي‌خواهد که منتظرانش او را از پشت شيشه‌هاي به شوق آمده، ببينند.

جهان تو را مي‌خواهد.

نوشته شده توسط صغري محمد حسني


فرم در حال بارگذاری ...

محتواها

کاربران آنلاین

پخش زنده اماکن متبرکه

پخش زنده حرم

آمار

  • امروز: 814
  • دیروز: 1520
  • 7 روز قبل: 11855
  • 1 ماه قبل: 57956
  • کل بازدیدها: 1076116
Online User