صفحات: << 1 ... 160 161 162 ...163 ...164 165 166 ...167 ...168 169 170 ... 195 >>
قرآنآموزان در ترکیه معمولاً از روش حفظ ترتیبی استفاده نمیکنند بلکه به روش حفظ معکوس جزءهای قرآن عمل میکنند؛ بدین صورت که از آخرین صفحه جزء سی قرآن، حفظ آیات آغاز میشود
دراین روش ابتدادانش آموزقرائت یک صفحه ازقرآن راپیش استادتصحیح می کند .سپس استادبه اودستورمی دهدازروی قرآن آن صفحه راسیصدبارتکرارکند.
پس ازسیصدبارتکراریک بارازحفظ پیش استادمی خواند وسپس صفحه بعدی راشروع می کند وبه همین ترتیب کل قرآن راحفظ می کند.وقتی کل قرآن راحفظ کرداستاددستورمی دهدازروی قرآن یکصدوپنجاه بارکل قرآن رابخواند.
پس ازانجام این کارهابه اولقب (قاری حافظ)رامی دهند. از این روش درکشور جمهوری آذربایجان استفاده می شود.
منبع: انواع روشهای حفظ قرآن
شکيبائی، واکنش توست به گذرا بودن زندگی.
شکيبائی، درک توست از بارش وقايع به نسبت مساوی بر همگان.
شکيبائی، نگاه بی تفسير توست به وقايع.
اگر انسان ساخته شود، ديگر تعارض و فساد و رقابت ندارد، همه تعطيل است.
رابطه با خدا اين است که انسان دست از رذايل بردارد.
صبر يکی از دو وسيله ای است که نفوس بايد به وسيله آن تهذيب شود. در مقابل محرمات الهی صابر باشيد.
الهی٬ شکرت که حقیرم و فقیرم نه امیر و وزیر.
الهی٬ اگر سر موئی باورم شود که پیشه ام در پیشگاه تو پذیرفته است٬ چون سروی که از وزش صبا به چپ و راست می چمد
وقتی همه چیز خوب وطبیعی است و شما نیز خوب باشید، کار سختی انجام ندادهاید. هنر زندگی کردن و پایبند بودن به زندگی، زمانی است که مشکل و یا سختی پیش میآید. معمولا زمانهایی که وفاداری زوجین به هم به خطر میافتد، مواقعی است که مشکلی پیش میآید.
دنیا مشتش را باز کرد،
شهدا “گل” بودند و ما “پوچ".
خدا آنها را برد و زمان ما را…
منبع : وبلاگ بچه ها ی قلم
موقع اعزام سال هزار وسیصدوشصت، وقتی بهم گفتند که تو دوسال سنت کم است و باید متولد سال چهل وچهارباشی و من متولدسال چهل وشش بودم. رفتم و شنا سنامه را برداشتم
يکي از عوامل مهم آداب معاشرت، سلام کردن و شيوه دست دادن مي باشد. سلام کردن و دست دادن در آموزه هاي ديني و در تمام جوامع به نشانه دوستي و صميميت است. به منظور يادآوري اين فرهنگ و تقدير از پيشينيان، بخش توصيه هاي کاربردي را تقديم مي کنيم:
1- هميشه در سلام کردن پيشقدم باشيد. اين عمل شما در ذهن باقي مي ماند و نشان بزرگواري شماست.
دانشجويي به استادش گفت:
استاد! اگر شما خدا را به من نشان بدهيد عبادتش مي کنم و تا وقتي خدا را نبينم او را عبادت نمي کنم.
استاد به انتهاي کلاس رفت و به آن دانشجو گفت: آيا مرا مي بيني؟
<< 1 ... 160 161 162 ...163 ...164 165 166 ...167 ...168 169 170 ... 195 >>