صفحات: << 1 ... 159 160 161 ...162 ...163 164 165 ...166 ...167 168 169 ... 195 >>
خدایا، به تو پناه می برم، خود را به تو می سپارم، تو مرا هدایت کن که دستخوش عصبانیت انتقام نشوم تا بدی هایی را که به من می کنند با خوبی جواب بگویم.
منبع: وبلاگ تک ستاره
ج از یک اصل کلی اسلامی و قرآنی دیگر استنتاج میشود و آن اصل «حرمت یأس از روح الله است.
از روایات چنین فهمیده میشود که انتظار فرج آمادگی یافتن و زمینه سازی برای ظهور امام مهدی است. بنابراین انتظار با نشستن و دست روی دست گذاشتن نمیسازد، انتظار فرج با چشم به در دوختن و حسرت خوردن تمام نمیشود بلکه در حقیقت انتظار، حرکت، نشاط و شور آفرین نهفته است مقام معظم رهبری آقای خامنهای در سخنرانی خود در نیمه شعبان سال 1387 هـ.ش چنین فرمودند:
مشکلات و سـختی ها مانند جاده های مسـدود نیسـتند، بلکه بیشتر به راه هـای پرپیچ می مانند. مطمئناً مشـکل مانع در راه نیسـت،
! تمام این خرابی ها از جمله وسواس و عدم طمأنینه، از غفلت است؛ و غفلت کمتر مرتبه اش، غفلت از اوامر الهیه است و مراتب دیگر دارد که به آنها إن شاء الله نمی رسید و سبب تمام غفلات، غفلت از مرگ است و تخیل ماندن در دنیا؛
س 1432: آيا پرداخت و دريافت پول در قبال نوشتن دعا جايز است؟
ج:دريافت يا پرداخت مبلغى به عنوان اجرت نوشتن دعاهاى وارده اشكال ندارد.
وقتی فکر می کنی برداشته ها ونداشته هایت ، برای کدامیک بیشتر حسرت می خوری؟ برای انکه (وآنچه) داشته ای واز دستش داده ای یا برای آنکه (وآنچه) نداشته ای وفقط وصفش را شنیده ای ؟
سید مرتضى در وصیت خود چنین آورده است : «تمام نمازهاى واجب مرا که در طول عمرم خوانده ام به نیابت از من دوباره بخوانید.»
وقتى این سخنان از ایشان نقل شد نزدیکان و اطرافیان شگفت زده شدند و پرسیدند چرا؟! شما که فردى وارسته بودید و اهمیت فوق العاده اى به نماز مى دادید، علاقه مند و عاشق نماز بودید و همیشه قبل از فرارسیدن وقت نماز وضو گرفته، آماده مى شدید تا وقت نماز فرا رسد، حال چه شد که این گونه وصیت مى کنید؟!
انسان وقتی غذا می خورد بخشی تبدیل به خون می شود و به مغز می رسد، در نتیجه اگر غذا طیب و طاهر نباشد بر افکار انسان ها اثر می گذارد و این فکرهای شیطانی ناشی از تأثیر آن ناپاک است .
پروانه تقلا می کرد. پروانه نه، پیله، می خواست تا پروانه بشود. و از آن دوردست ها می آمد پسری. پسرک رسید.
پیله تکانی خورد، پسرک کنار پیله نشست. پیله تقلا می کرد. پسرک دلش سوخت؛ ساعت ها گذشت.
<< 1 ... 159 160 161 ...162 ...163 164 165 ...166 ...167 168 169 ... 195 >>