« وصیتنامه شهیددین شعاری | تابلوهای ورود ممنوع شهر تواضع! » |
غیبت آن است كه چیزى نسبت به شخصی ذكر كنى كه اگر به گوش او برسد او را ناخوش آید .
حقیقت غیبت
بدان كه حقیقت غیبت آن است كه چیزى نسبت به شخصی كه شیعه باشد ذكر كنى كه اگر به گوش او برسد او را ناخوش آید و به آن راضى نباشد، خواه آن نقص، در بدن او باشد، مثل این كه بگویى: فلانى كور، یا كر، یا گنگ، یا نیم مرده، یا كوتاه، یا بلند، یا سیاه، یا زرد و امثال اینها است، یا در نسب او باشد مثل این كه بگویى: پسر فلان، فاسق، یا ظالم، یا حمال زاده، یا نانجیب و نحو اینها است.
یا در صفات و افعال و اقوال او باشد مثل این كه بگویى: بد خلق، یا بخیل، یا متكبّر، یا ترسو، یا ریا كار، یا دروغگو، یا دزد، یا ظالم، یا پرگو، یا پرخور، یا بىوقت به خانه مردم مىرود، و نحو اینها است، یا در چیزى باشد كه متعلق به او باشد از: لباس، یا خانه، یا مركب. چنان كه بگویى: جامه فلان كس چركین است. یا خانه او چون خانه یهودیان است. یا عمامه او مثل گنبدى است، یا بقدر گردویى است. یا كلاه او دراز است. یا مركب او (جلف) است و امثال اینها.
و همچنین در سایر امورى كه منسوب به او باشد و به بدى یاد شود كه اگر آن را بشنود ناخوشش آید.
همچنان كه حدیث نبوى به آن دلالت مىكند، فرمود: آیا مىدانید كه غیبت چه چیز است؟ عرض كردند: خدا و رسول او داناتر است. فرمود: آن است كه یاد كنى برادر خود را به چیزى كه او را ناخوش آید. شخصى عرض كرد كه اگر آن صفت با او باشد باز بد است؟
فرمود: اگر باشد غیبت است و الا بهتان است.
و نام مردى در خدمت آن حضرت برده شد، شخصى عرض كرد: كه چه عاجز است. حضرت فرمود: غیبت رفیق خود را كردى).
و روزى اسم زنى مذكور شد ،عایشه گفت: كوتاه قد است. جناب رسول - صلّى اللّه علیه و آله - فرمود: او را غیبت كردى.
غیبت به غیر زبان
مخفى نماند كه غیبت كردن منحصر به زبان نیست، بلكه هر نوعى كه نقصى از غیر را بفهماند غیبت است، خواه به قول باشد، یا فعل، یا اشاره، یا ایماء، یا رمز، یا نوشتن.
آن كه غیبت را مىشنود نیز حكم غیبت كننده را دارد، همچنان كه در احادیث وارد شده است. و همچنان كه غیبت كنندگان، افساد دارند، غیبت شنوندگان نیز چنیناند، زیرا آن كسى كه در حضور او غیبت مسلمانى مىشود یا به آن خوشحال نمىشود و بدش هم نمىآید و به این جهت منع نمىكند ، یا خوشحال مىشود ولى از راه ریا و اظهار زهد تصدیق نمىكند، بلكه گاه است منع مىكند اما در قلب طالب آن است كه منع او را نشنوند
مروى است كه : «زنى بر عایشه وارد شد چون بیرون رفت عایشه با دست خود اشاره كرد كه این كوتاه است. حضرت فرمود كه غیبت او را كردى.»
و فرقى نیست در حرمت غیبت، میان كنایه و تصریح. بلكه بسا باشد كه كنایه بدتر باشد. و غیبت به كنایه، مثل این كه گویى: الحمد للّه كه خدا ما را مبتلا نكرد به همنشینى ظلمه. یا به حب ریاست. یا سعى در تحصیل مال. یا بگویى: نعوذ بالله از بىشرمى. یا خدا ما را محافظت كند از بىشرمى. و غرض از اینها كنایه به شخصى باشد كه مرتكب این اعمال باشد.
شنونده غیبت نیز حكم غیبت كننده را دارد
بدان كه آن كه غیبت را مىشنود نیز حكم غیبت كننده را دارد، همچنان كه در احادیث وارد شده است. و همچنان كه غیبت كنندگان، افساد دارند، غیبت شنوندگان نیز چنیناند، زیرا آن كسى كه در حضور او غیبت مسلمانى مىشود یا به آن خوشحال نمىشود و بدش هم نمىآید و به این جهت منع نمىكند ، یا خوشحال مىشود ولى از راه ریا و اظهار زهد تصدیق نمىكند، بلكه گاه است منع مىكند اما در قلب طالب آن است كه منع او را نشنوند.
و بسا باشد حیلهها برانگیزد كه آن غیبت قطع نشود، مثل این كه اظهار تعجب كند یا بگوید كه من چنین نمىدانستم و او را نوع دیگر شناخته بودم، كه آن غیبت كننده بیشتر میل در غیبت كند. و به این سخنها او را به غیبت وا مىدارد. و اینها همه در گناه و حكم با غیبت كننده شریكاند.
فرقى نیست در حرمت غیبت، میان كنایه و تصریح. بلكه بسا باشد كه كنایه بدتر باشد. و غیبت به كنایه، مثل این كه گویى: الحمد للّه كه خدا ما را مبتلا نكرد به همنشینى ظلمه. یا به حب ریاست. یا سعى در تحصیل مال. یا بگویى: نعوذ بالله از بىشرمى. یا خدا ما را محافظت كند از بىشرمى. و غرض از اینها كنایه به شخصى باشد كه مرتكب این اعمال باشد
رد غیبت
خلاصه آن كه گناه شنونده غیبت، مثل غیبت كننده است، مگر این كه در مقام انكار برآید و سخن آن شخص را قطع كند. یا از مجلس برخیزد. و اگر قدرت بر اینها نداشته باشد در دل غضبناك گردد. و اگر به زبان گوید: ساكت شو، اما در دل، مایل و طالب باشد، این از اهل نفاق است.
پس بر اهل دین لازم است كه چنانچه غیبت مسلمانى را بشنوند در مقام انكار برآیند و آن را رد كنند و الا مستوجب نكال مىگردند.
حضرت رسول - صلّى اللّه علیه و آله - فرمود :هر كه مۆمنى را در نزد او ذلیل كنند و او بتواند یارى او را بكند و نكند خدا در روز قیامت او را ذلیل مىسازد.
و فرمود: هر كه ردّ كند از غیبت، برادر خود را و آبروى او را محافظت كند، حق است بر خدا كه در روز قیامت آبروى او را نگاهدارد .
و فرمود كه ؛ هیچ مردى نیست كه بدى برادر مسلم او در نزد او مذكور شود و او بتواند او را جانب دارى و حمایت كند - اگر چه به یك كلمه باشد - و نكند مگر این كه خداى - تعالى - او را در دنیا و آخرت ذلیل مىكند و هر كه بدى برادر مسلمش را در نزد او ذكر كنند و او یارى او كند خدا یارى او كند در دنیا و آخرت.
درجای دیگر حضرت می فرماید: هر كه حمایت كند آبروى مسلمانى را، خدا در روز قیامت ملكى را مىفرستد كه او را حمایت كند.
________________________________________
منابع :
معراج السعاده- ملا احمد نراقی
اخلاق شبر - عبدالله شبر
فرم در حال بارگذاری ...