« راز دلار | حدیث ثقلین » |
دین، رسول می خواهد و رسول هم یار، تا رسالت را به سرانجام رساند. یار رسالت، کم از رسول ندارد. رسول که عزم رفتن می کند، همدلی می خواهد تا دل به دلش بدهد. آن یار گرامی و آن همدل ابدی، علی است که یار رسول بودن را برخود واجب می شمارد. لیله المبیت هم، همان شب یاری علی ست، که در بستر خطر به آرامی می خوابد در حالی که می داند این جا چهل شمشیر برای به خون کشیدن بسترش از غلاف خارج شده است. چهل شمشیر برکشیده از نیام در انتظار اوست ولی دلیری علی بر تیزی شمشیر می چربد.
این نه بار اول است و نه بار آخر که علی، رسول را به یاری اش دلگرم می کند. او زاده کعبه است و در نهادش راز باشکوه خلقت نهان است. واله ای است که جان فدای محبوب می کند، پس بی جهت نیست که علی را یارای نه گفتن نیست.
علی که بلی می گوید، رسول «وجعلنا» می خواند تا آسوده از صف مشرکان پشت دیوار بگذرد. سپس خود را به غار می رساند؛ به غار ثور. او به غار می رود، به مسکن اجداد، ولی نه به رسم اجداد بلکه به آداب رسولان. به غار که پای می گذارد، عنکبوتی تار بر غار می تند و کبوتری به هم نشینی عنکبوت بر دهانه غار، آشیان می گستراند تا تصویر معجزه کامل شود.
هجرت اگر برای دین باشد و آن دین هم اسلام، اطاعت بر مسلمانان واجب می شود آن قدر که یک لحظه ماندن هم خطاست. هجرت که واجب می شود نخست رسول می رود و آن گاه یارش که بسیار امین می داندش و سپس طایفه مسلمانان که بسیارند و بسیارتر می شوند پس از هجرت به مدینه.
اگر حرکتی باشد همان هجرت است، و اگر امروز مسلمانی می بینی که مسلمانی می داند، بازمانده هجرت است. قافله هجرت شفا می دهد و آن که از قافله می ترسد شفا را نمی خواهد. حالا که رسول، پیشواست و پیش از همه هجرت می کند، چه هراسی است از رفتن که بعضی این طور به خود می پیچند.
کورها، کرها، پیران و بیماران، و آنان که سلامتند اگر ابد را می خواهند در هجرت می یابند. این قافله از معجزه بعثت می اید و به معجزه ولایت می رود.
خدا با آنان است که اطاعتش می کنند و صابرند. در نمی مانند حتی در غربت، حتی در سختی و بی خانمانی. همین هجرت، رسالت رسول است. همین هجرت، تضمین یاوری علی نیز هست و مهر اثبات شجاعتش؛ او که در خطر خوابید، او که در خطر ماند و نهراسید، او که اهل رسول را تا مدینه همراهی کرد، او که پشت رسول ایستاد، او که از رسول بود و قرآن را در حج برائت خواند، علی بود.
زنگ قافله هجرت را جز مسلمانان نمی شنوند، آن که شنید ره سپار گشت، آن که به راه افتاد از نفس نیفتاد و هنوز صدای نفس هایش را می توان شنید. او به ابد پیوست.
منبع:http://www.hawzah.net/fa/magart.html?MagazineID=0&MagazineNumberID=6009 &MagazineArticleID=62735
فرم در حال بارگذاری ...