« افطار با یک قطعه نمایشی در برنامه رادیویی «نسیم ربنا» | فریاد نهج البلاغه » |
باغ ما در طرف سايه دانايي بود
باغ ما جاي گره خوردن احساس وگياه
باغ مانقطه بر خورد نگاه و قفس و آيينه بود
باغ ما شايد قوسي از دايره سبز سعادت بود
ميوه کال خدا را در آن روز، مي جويدم در خواب
آب بي فلسفه مي خوردم
توت بي دانش مي چيدم
زندگي چيزي بود، مثل يک بارش عيد، يک چنار پرسار
زندگي درآن وقت، صفي از نور عروسک بود
يک بغل آزادي بود، زندگي در آن وقت، حوض موسيقي بود
منبع : اصفهان زيبا
فرم در حال بارگذاری ...