« روزهای جمعه تعطیلیم! | چگونه بخوانمت » |
مولای غریبم میدانی بازی های من وتو تمامی ندارد.گفتی کدام بازی؟ همان بازی که بنده ای همچو من هرروز صبح با تو میثاقی می بندد وتا شبانگاه تلنگری در یادش نیست.
زبانی که تکرار ولقلقه را عادتی همیشگی ساخته، شعبه های آن دل گل نرگسی که چشم امیدش، به سوی کسی است که دعایی برکف گرفته ،مدام دعای فرج را برزبانی که تا چند لحظه دیگر قرار است گناه دیگری ازسویش روانه اسمانی شود راجاری می سازد.حتی ملائک با دیدن این صحنه افسوسی دوچندان می خورند.ما غایب و او منتظر آمدن ماست.
اللهم عجل لولیک الفرج
الهی و ربی من لی غیرک
اللهم عجل لولیک الفرج.
واقعا دلنوشته ی زیبایی بود .
فرم در حال بارگذاری ...