روزه سكوت در ميان برخى اقوام پيشين جايز بوده چنانكه در زمان بنى اسرائيل وقتى حضرت مريم(س) با اعجاز خداوند بارور شد و فرزندش عيسى(ع) را به دنيا آورد، خداوند براى ساكت كردن تهمتهاى مردم و خلاصى مردم از اين وضعيت فرمود: «اگر كسى از انسانها را ديدى پس بگو با اين طفل سخن گوئيد من نذر روزه سكوت كردهام و امروز را با كسى سخن نخواهم گفت»، (سوره مريم).
پس معلوم مىشود به جهت آشنايى مردم؛ روزه سكوت خداوند چنين دستورى داده و گرنه مردم متوجه حركات و اشارات او نشده و بيشتر او را تحت فشار مىگذاشتند و آن روزه از صبح تا شب بوده بمدت يك روز كه از ذيل آيه (فَلَنْ أُكَلِّمَ اَلْيَوْمَ إِنْسِيًّا) و امروز با انسانى سخن نخواهم گفت، استفاده مىشود، ولى در شريعت اسلامى كه ناسخ و باطل كننده اديان پيشين بوده اين حكم منسوخ شده و حرام دانسته شده است، از امام سجاد(ع) در روايتى چنين آمده است: (صوم السكوت حرام)؛(وسايل الشيعة، ج 7، ص 390). و اين به خاطر تفاوت شرايط زمانى و شريعت الهى مىباشد، البته در اسلام كه صوم و روزه يكى از اركان دين شمرده شده و روزه ماه رمضان به آن جهت واجب شده است، يكى از آداب اين روزه حفظ زبان از آلودگىهاى مربوط بدان (همانند غيبت، تهمت، پرحرفى، فحاشى، دروغ، سخنچينى و سخنان كفرآلود)است.
دليلى بر اين كه پس از عطسه بايد مدّتى صبر كرد و دست از كار كشيد، در دست نيست، بلكه رواياتى نقل شده است كه بر اساس آنها، عطسه به مقدار طبيعى، نشانه سلامتى است و بايد براى نعمت سلامتى خدا را شكر و سپاس گفت. نقل است كه بايد از خدا براى كسى كه عطسه مى كند، طلب رحمت كرد و كسى كه عطسه زده نيز بايد براى آن شخص از خدا طلب مغفرت و آمرزش كند. بديهى است كه شكر نعمت موجب مى شود انسان همواره در نعمت ماند و از بلاها و دردها دورى گزيند (سفينة البحار، ج 1، ص 254 و ج 2، ص 402)؛
منبع:لوح فشرده پرسمان