« آيا در ميان اين همه مسلمان و شيعه 313 نفر يار و ياور براي حضرت وجود ندارد تا ظهور کند؟ | دليل داشتن سجده واجب در بعضي سوره هاي قرآن » |
آخِرُالزَّمان، اصطلاحي که در فرهنگ اديان بزرگ دنيا ديده مي شود و در اديان ابراهيمي اهميت و برجستگي ويژه اي دارد. باورهاي مربوط به آخرالزمان، بخشي از مجموعه عقيده هايي است که به پايان اين جهان و پيدايش جهان ديگر مربوط مي شود و اديان بزرگ درباره آن پيشگويي هايي کرده اند.
و امّا آخرالزمان در آيين اسلام؛
در قرآن مجيد گفتار صريحي درباره آخرالزمان نيست و اين اصطلاحي است که در احاديث و مؤلفه هاي مسلمانان به چشم مي خورد.
اين اصطلاح، در کتاب هاي حديث و تفسير در دو معني به کار رفته است: نخست، همه آن قسمت از زمان که بنا بر عقيده مسلمانان، دوران نبوت پيامبراسلام است و از آغاز نبوت پيامبر تا وقوع قيامت را شامل مي شود. دوم، فقط آخرين بخش از دوران ياد شده که در آن مهدي موعود ظهور مي کند و تحولات عظيمي در عالم واقع مي شود. انصاف حضرت محمد (ص) به پيامبر آخرالزمان در ميان مسلمانان، با اين دو مطلب ارتباط دارد: نخست اينکه پيامبر اسلام، خاتم پيامبران است و شريعت وي به دليل کامل بودن، تا پايان اين عالم اعتبار دارد و او پيامبر آخرين قسمت از زمان است که به قيامت مي پيوندد؛ ديگر اينکه در نخستين سده هاي اسلام، حداقل تصور عده اي از مسلمان چنين بود که قيام قيامت نزديک است و ظهور پيامبر اسلام در عصري واقع شده که به قيامت متصل است.
در فرهنگ عامه مسلمانان خاصه شيعه، اصطلاح آخرالزمان حکايت از عصري مي کند که مهدي موعود در آن ظهور مي کند و تحولات ويژ ه اي در جهان رخ مي دهد. در روايت هاي مسلمانان، براي اين عصر مشخصه هاي ويژه اي (به نام نشانه هاي آخرالزمان) نقل شده است.
از مجموع روايت هايي که در کتاب هاي حديث، تفسير و تاريخ درباره عصر ظهور مهدي موعود نقل شده است، دو مطلب درباره ويژگي هاي آخرالزمان ـ به معني عصر مهدي موعود ـ به صورت تواتر معنوي به دست مي آيد. اول اينکه در اين عصر، پيش از ظهور مهدي موعود، فساد اخلاقي و بيداد و ستم همه جوامع بشري را فرامي گيرد و به صورت عام ترين پديده در روابط انسان ها درمي آيد. ديگر اينکه پس از ظهور مهدي، تحول عظيمي در جوامع رخ مي دهد، فساد و ستم از ميان مي رود و توحيد و عدل و رشد کامل عقلي و عملي در سراسر زندگي انسان ها جريان مي يابد. معروف ترين حديث که با عبارت هاي گوناگون نقل شده است، نشانه اصلي دوران حکومت مهدي در آخرالزمان را، بال گستردن داد بر سراسر جهان ياد مي کند: خداوند جهان را که از بيداد و تباهي آکنده شده است، به وسيله او از قسط و عدل پر مي سازد (ابن ماجه، ج 2 ، ص 1336؛ مجلسي، بحارالانوار، ج 52، ص 266). برخي، مجموعه مشخصه ها و نشانه هاي آخرالزمان را که مربوط به عصر مهدي موعود مي شود و در حديث ها پيشگويي شده است، چنين تفسير کرده اند: پيروزي نهايي صلاح و عدالت و آزادي، حکومت جهاني واحد، آباداني تمام زمين، بلوغ بشريت به خردمندي کامل و آزادي از جبرهاي طبيعي و اجتماعي، برقراري مساوات کامل ميان انسان ها در امر ثروت، از ميان رفتن کامل مفاسد اخلاقي، منتفي شدن جنگ و در نهايت ، سازگاري انسان و طبيعت (مطهري، 60).
در نظر عده اي از مفسران متأخر مسلمان، افزون بر روايات هايي که از آن سخن گفته شد، در قرآن آيه هايي هست که به آينده جوامع انساني نظر دارد و دربارة حکومت توحيد و عدل در آينده زندگي انسان مطالبي بيان مي کند. اينان معتقدند که آيه هاي مربوط به جانشيني انسان در زمين، فرمانروا شدن نيکوکاران زمين (وراثت صالحان) و پيروزي حق بر باطل با وجود جولان هميشگي باطل، آيه هايي هستند که سرنوشت آينده بشريت را پيش گويي مي کنند و مستقيماً به مسئله آخرالزمان مربوط مي شوند. محمدرشيد رضا (9/80)، محمدحسين طباطبايي (14/330) و سيد قطب (5/3001،3002) به ترتيب در ذيل آيات 128 از سوره 7 (اعراف)، 105 از سورة 21 (انبياء) و 171 و 172 از سوره 37 (صافات) قرآن، اين عقيده را توضيح داده اند.
اينان، آيه ها و روايت هاي مربوط به تحولات آخرالزمان را بيان کننده نوعي فلسفه تاريخ مي دانند. اين مفسران که از روحيه خاص عصر ما، يعني جست وجوي نوعي فلسفه براي تاريخ انسان متأثرند، در صدد کشف فلسفه تاريخ از ديدگاه اسلام برآمده اند و آن را در اين آيه ها و امثال آن يافته اند. در نظر اينان، تحولات آخرالزمان که در روايت بيان شده است، چيزي جز آينده طبيعي جامعه انساني نيست. عصر آخرالزمان عبارت است از دوران شکوفايي تکامل اجتماعي و طبيعي نوع انسان. چنين آينده اي امري است محتوم و مسلمانان بايد انتظار آن را بکشند.
منبع:ظهور حجت الله
فرم در حال بارگذاری ...