صفحات: << 1 ... 50 51 52 53 54 55 ...56 ...57 58 59 60 61 >>
عشق حق چون بر سرش سودا گزید این ندا از عالم بالا شنید
یا حبیبی با حسین سلطان ع زود تز رو کن سوی میدان عشق
یکی دیگر از برکات وآثار خاک مزار امام حسین (ع) این است که سجده بر تربت پاک حجابهای ظلمانی کنار زده ،و در توجه حق تعالی به نماز گزار موثر است . لازم به ذکر است که مراد از حجاب در کتاب وسنت همان حجاب هایی است که بین بنده وخالق حائل شده و او را از شهود خداوند محجوب می سازد ، مرحله ی اول حجاب های ظلمانی ؛ومرحله دوم حجاب ها ی نورانی بر طرف می شود ؛
سجده بر خاک سر کوی تو آ رند خلایق جان فدای تو که هم قبله وهم قبله نمایی
منبع:وسائل الشیعه ، :ج4،ص1033
حق تعالی هر یک از پیغمبران را به کرامتی مخصوص نمود آدم را به سجود ملایکه ونوح را به اجابت دعا ، ابراهیم را به خلت وموسی را به سخن و داوود را به خلافت وسلیمان را به منطق الطیر و عیسی را به شفای بیماران وپیامبر ما را به صلوات مکرم نمود چنانکه قران اینها را بیان می کند ((ان الله و ملائکه …)) .
پیامبر اکرم (ص) فرمود:
کاروانی از فرشتگان به امر پروردگار در جهان حرکت می کنند و هنگامی که به جلسه ی ذکر و صلوات می رسند
نظر همسر رهبرانقلاب درباره حجاب، خانهداری
پایگاه 598- متنی که در ادامه می آید مصاحبه با همسر مکرمه مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای می باشد. که برگرفته از مجله محجوبه که نشریه ای خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی ویژه بانوان به زبان انگلیسی برای خارج از کشور می باشد. این مصاحبه در سال 1372 چاپ و منتشر شده و به وسیله خانم شیلا مالکی دیزجی به فارسی برگردانده شده است. این مجله که توسط بنیاد اندیشه اسلامی وابسته به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی منتشر می شود در پی آن است که الگویی جامع از شخصیت و جایگاه زن ارائه دهد و با کجروی ها و برداشت های نادرست از مقام و منزلت زن مقابله کند و حقوق و تکالیف زنان در سالم سازی جامعه بشری و نظام حقوق اسلام در زمینه حقوق زن و خانواده معرفی و بیان نماید.
لطفا کمی از دوران مدرسه تان برای ما بگوئید:
من خاطرات روشنی از دوران مدرسه ام از جمله معلم فرزانه قرآنم،خانم پور رنجبر دارم که گویا اخیراً به رحمت ایزدی پیوسته اند این خانم محترم و متین معلم قرآن ما بود.آن روزها لباس او منحصر به فرد بود.گرچه چادر سرش نمیکرد اما حجاب کامل اسلامی داشت.مقنعه بلند او تا کمرش می رسید این خانم شیوه ابداعی ویژه ای در تدریس قرآن داشت.چهره اش که مملو از متانت و وقار بود هنوز جلوی چشمانم هست و هرگز نمیتوانم فراموشش کنم.
یكی از زیباترین جلوه های ارتباط عاشقانه با خدا و اساسی ترین راه های سیرو سلوك ، ذكر است؛ یعنی مترنّم بودن زبان و قلب انسان به اسماء حُسنای الهی و شاداب نگه داشتن گل روح در زیرباران یاد حق.
ذكرخدا، از یادبردن هستی محدود خویش در رهگذر یاد اسمای الهی است و تداوم واستمرار آن زنگار گناهان را از روی دل می زداید؛ زیرا غفلت و فراموشی حق تعالی ، ساحت دل را مكدّر می كند.ذكر خداوند آثار و ثمرات اعجاب آور و باشكوهی دارد كه هریك از آنها در سازندگی روحی و اخلاقی انسان تأثیر بهسزایی دارد. این آثار عبارتنداز:
*1- یاد خدا نسبت به بنده*
اولین اثر یاد خدا این است كه خدای متعال نیز انسان را یاد می كند. «مرایادكنید تا شمارا یادكنم ».
*2- روشنی دل*
خداوند؛ ذكرخویش راموجب نورانی شدن و بیداری دل ها می داند. مردن دل وافسردگی ازهولناك ترین سیه روزی هاست.
یكی از موثرترین عوامل علاج مرگ دل و احیای دوبارة آن، پناه بردن به ذكرخداست؛ ذكرحق نور است و مداومت درآن ، قلب را از تاریكی و ناامیدی و قساوت
نجات می دهد.
آفتاب محرم که بر میاید دل از عطش روضه های حسین (ع) پر پر میزند . سرخی بیرق بر بلندای گنبد
حسینی رنگ سیاه ماتم به خود میگیرد و تن شهر سیاه پوش ابیات مرثیه میشود:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است . محتشم کاشانی
سینه ها در محضر حسینیه ها آرام میگیرند و هر شب در سوگ ستاره ای از آسمان حسین(ع) خدایی میشوند
نخستین کس که در مدح تو شعری گفت آدم بود
شروع عشق و آغاز غزل شاید همان دم بود
نخستین اتفاق تلخ تر از تلخ در تاریخ
که پشت عرش را خم کرد یک ظهر محرم بود
حواست که هست؟
حسین (ع) را منتظرانش کشتند و اینک تویی و این زمانه آخر! این بقیة الله، این الطالب بدم المقتول بکربلا.
حواست که هست؟ محرم دگری آمد و صدای قافلهی عشق میآید …
مبادا در کوفه بمانی و فریاد هل من ناصر ینصرنی حسین را بیپاسخ بگذاری؛ حسین اکنون منتظر لبیک توست…
لبیک یا حسین (ع)
گاه
1.
حاج محمد میگوید:
آنان که رفتند، کاری حسینی کردند. آنان که ماندند باید کاری زینبی کنند، وگرنه یزیدیاند.
ابوالقاسم فِندِرسكي، معروف به ميرفندرسكي (ح 970-1050ق/1563-1640م)، حكيم و دانشمند دورة صفوي و از استادان بنام مكتب اصفهان پدران او از بزرگان سادات استراباد بودند و جدش ميرصدرالدين در ناحيه فندرسك از قراي استراباد صاحب املاكي بود و بعد از جلوس شاهعباس اول (966ق) به دربار او پيوست. پدرش ميرزابيك نيز در دستگاه شاهعباس خدمت ميكرد و مورد تكريم بود (افندي، 5/500؛ قمي، 3/35- 36).
ابوالقاسم در قصبه فندرسك زاده شد (نك: اوحدي، 151؛ افندي، 5/501-502) و ظاهراً مقدمات علوم را در همان نواحي فرا گرفت، ولي بعداً براي تحصيل به اصفهان رفت و نزد علامه چلبي بيك تبريزي (د 1041) كه خود از شاگردان افضلالدين محمد تركه اصفهاني بود به تحصيل حكمت و علوم پرداخت (نك: اوحدي، 151، 168، 282).
وي سپس در همانجا به تدريس مشغول شد، ولي ظاهراً محيط فكري و علمي آن روزگار با روحية آزاديطلب و تقليدناپذير او سازگار نبود و او نيز چون استادش چلبيبيك تبريزي و بسياري ديگر از اهل علم و ادب و عرفان و هنر عازم هندوستان شد (نك: همو، 151؛ نصرآبادي، 153).