« عرصات | خیانت » |
شبهای جبهه نشان از یادگاریهای به گردن آویخته جوانانی عاشق سرزمینی است که با اعمال زمانه ما، هویت آنها در میان امواج خاکها فرو رفته.شبهای طلایی جبهه زیر نور مهتاب همانند آفتاب روزهای غرور آفرین ی که برسنگر عشق تابیده است.
چه خونهایی که از رگهای تشنه جوانان برومند سرازیر نشد؟ چه شبهایی که در خلوتگاههای ظلمت به عشق معبود به نماز شب ایستادند وقنوتشان را با ذکر اللهم عجل لولیک الفرج تا سپیده دم آدینه به اتمام رساندند.
آری خون پاکشان همچون قطراتی اشک از حلقه چشمان براین خاک مقدس جاری شد ونهال صداقت را در بوته های خشکیده آبیاری کرد.
سکوت شب، صدای غرش منورها، توپ وتانکها حال وهوایی داشت.
اشکهای عاجزانه هذا مقام العائذ بک من النار در دل شبی فضای سنگر را عطراگین ساخته بود.
به راستی چه زیباست سجد های با اخلاصشان که خریدار آن در دل شب جز خدا کسی نبود!
متن ادبی: صدیقه امینی، مدرسه علمیه الزهرا گلدشت
فرم در حال بارگذاری ...