*
سربازي از غنيمت هاي جنگي ؛ يك عدد مُشك دزديد.فردي او را ديد و گفت:
وَ مَن يَغلل يَأتِ بِما غَل يَوم القيامة
هر كس خيانت كند ؛ در روز قيامت آنچه در آن خيانت كرده را با خود به صحنه ي قيامت ببرد.
سرباز گفت:
چه بهتر! چون در آن روز هم بارم سبك است و هم خوشبو.!!!
*
منصور دوانیقى به زياد بن عبداللّه مبلغى داد تا آن را در ميان افراد نابينا و يتيم تقسيم نمايد. ابو زياد تميمى كه انسان طمعكارى بود، گفت: نام مرا در ميان نابينايان بنويس! زياد بن عبدالملك گفت: باشد مىنويسم؛ چرا كه خداوند مىفرمايد: «فَانَّها لاتَعْمىَ الاَبصارُ وَلكِنْ تَعْمى الْقُلوبُ الَّتى فِى الصُّدُورِ؛به درستى كه چشمهاى ظاهر نابينا نمىشود، بلكه دلهايى كه در سينههاست كور مىشود.»
سپس ابو زياد درخواست كرد كه نام فرزندش نيز در دفتر نام ايتام نوشته شود. زياد بن عبداللّه گفت آن را هم مىنويسم. هر كه را تو پدرى، يتيم است.
منبع:نوروزنامه قرآنی