« حرف | شهید مطهری بزرگترین حامی من بود! » |
آب یعنی خود هزاران مسئله
بین زینب با حسینش فاصله
تشنگی در عمق پهنای فرات
آب یعنی عشق تا این مرحله
آب میگوید که برگردید آی
یک نفر جامانده از این قافله
یک نفر که دستهای کوچکش
پر شده از آب، نه از آبله
آب یعنی أشهد أنّ حسین
تشنه میخواند نماز نافله
کاش علیاصغر نمیفهمید که
آب یعنی تیرهای حرمله
و غزلی هم تقدیم به منجی عالم، آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف):
امتداد ندای ابراهیم، ای که بر دوش خود تبر داری
تو دعا کن برای آمدنت، چه امیدی به این بشر داری؟
حرفهای نگفته مدتهاست، روی لبهایمان کپک زده است
چه بگویم به محضرت آقا، تو که از حال ما خبر داری
اعتراضی دوباره میشنوی، اعتراضی نمیکنی اما
با وجود همه بدیهامان، همه را زیر بال و پر داری
تو شبیه هلال ماه نویی، نه! تو کاملتری از این تشبیه
تو که خورشید پشت ابری، نه! نور و گرمای بیشتر داری
خوش به حال کسی که چشمش را، وقف باران انتظارت کرد
به خدا حاضرم قسم بخورم، تو به این ندبهها نظر داری
تو همین جمعه خواستی برسی، تو همین جمعه، آه اما نه
که خدا گفت: «صبر کن مهدی، سیصدوسیزده نفر داری؟»
سیده زهرا حسینی
صبحی گره از زلف تو وا خواهد شد
راز شب تار برملا خواهد شد
تو آیه وحدتی که با آمدنت
هر قطب نما قبله نما خواهد شد…
«اللهم عجل لولیک الفرج»
عالی بود ممنون
فرم در حال بارگذاری ...