يقيناً ميم احمد ميم مستي است
که سرمست از جمالش چشم هستي است
ز احمد هر دو عالم آبرو يافت
دمي خنديد و هستي رنگ و بو يافت
اگر احمد نبود آدم کجا بود
خدا را آيه اي محکم کجا بود
چه مي پرسند کاين احمد کدام است
که ذکرش لذت شرب مدام است
همان احمد که آوازش بهار است
دليل خلقت ليل و نهار است
همان احمد که فرزند خليل است
قيام بت شکن ها را دليل است
همان احمد که جانش جام وحي است
به دستش ذوالفقار امر و نهي است
همان اول که اينجا آخر آمد
همان باطن که بر ما ظاهر آمد
همان احمد که سرمستان سرمد
بخوانندش ابوالقاسم محمد
شعر از زنده یاد حاج محمد رضا آقاسی