« سیلان واژه ها | خواننده توهین کننده به امام هادی مرتد است. » |
درجلسه ای مردی بلندشد و گفت: « همه این حرفها راجع به خدا بی معنی است. خدا وجود ندارد! خدا فقط یک واقعیت خرافه ای است که بعضی مردم برای فریب دیگران به وجود آورده اند.»
اوفاتحانه فریاد زد: «نگفتم خدامرده ؟» یک اسطوره مرده. اگر همان طوری که شما می گویید حقیقتا یک خدای قهار وجود دارد حالامراکشته بود، او مبارزه مرا قبول می کرد.ولی خدا وجود ندارد.» درجلسه مرد ساده ای حضور داشت؛ یک عاشق خدا و خدمت گزار انسانهای دردمند. او متوجه شدکه حرفهای مرد روی تعداد زیادی از حضار اثرگذاشته و آنها را گیج کرده است. ازجابرخاست و به آنها گفت:« حتی یک لحظه باور نکنید که خدا وجود ندارد. او وجود دارد و خداوند عاشق است! حتی اگر او را انکار کنید، عشق او برای مراقبت از شما ادمه خواهد داشت.
کدام پدر از بین شما آماده است که فرزندش رابکشد ، فقط برای اینکه ثابت کند وجود دارد؟اگر پسرتان ، شما را به مبارزه بطلبد و بگوید : «پدر، اگر تو واقعا وجود داری ، تاسه دقیقه مرا بکش.» شما حتمابه این حماقت او خواهید خندید! با شنیدن این حرف موجی از شادمانی حضار را در برگرفت و همه یک صدا فریاد زدند : « خدا هست ، ستایش براو باد!»
منبع : روزنامه اصفهان زیبا،شماره1535
فرم در حال بارگذاری ...