« یک جرعه شعر | محمود حکیمی زندگی نامه ی داستانی آیت الله طالقانی رامی نویسد » |
سر نداشت و پیکرش به دونیم شده بود .
در جیب ها ی لباسش تعدادی کارت ، یک قرآن کوچک ویک خودکاربود. یکی از کارت ها نظرمان را جلب کرد .روی آن با خطی بسیار زیبا و رنگ زرد نوشته بود :
((و خداوند ندا می دهد که شهدا به بهشت درآیند .))
از شهید عکس گرفتم .از کارت هم .خواستم بار دیگر کارت را ببینم ،دیدم سفید سفید است !از علی جانی پرسیدم :((کارتی که آن جمله روی آن نوشته شده بود کجاست ؟))گفت :((همونه که دست خودته.))
اما دیگر اثری از جمله روی کارت نبود…عکس ها را که چاپ کردیم ،تمام عکس ها چاپ شد ،به جز عکس کارت !مات مات بود!
منبع:کتاب تفحص ،خاطراتی از محمد احمدیان
شهید مهدی رجب بیگی :
تو که می خواهی از دره های پلیدی و پستی گذر کنی و به کوههای تقوا و درستی نظر کنی و در معراج به اوجِ ایمان سفر کنی ،از تنِ خاکیِ خویش گذر کن تا از « خود » به سوی « خدا » سفر کنی
فرم در حال بارگذاری ...