« به من میگی رنگین پوست؟! | نکات طلایی کار با کامپیوتر » |
حضرت رسول ـ صلّي الله عليه و آله ـ هم در آيات قرآن، بيش از همه تفكر و تدبر ميفرمود. از اباذر نقل شده است، پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ به قرائت قرآن پرداخت و در يكي از آياتش آن قدر درنگ و تفكر كرد تا شب را به صبح رسانيد.
آيه اين بود:
«إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُكَ وَ إِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ»؛[1] اگر مردم را عذاب كني بندگان تواند (كسي نميتواند تو را منع كند و از عذاب جلوگيري نمايد) و اگر از آنها درگذري باز قدرت عفو در دست تو است و هيچ كس قدرت مخالفت با حكمت و علم تو را ندارد.
امام سجاد ـ عليه السّلام ـ دربارة تدبّر در آيات ميفرمايد: آيات قرآن گنجينههاي علماند، بنابراين هر گاه گنجينهاي گشوده شود، شايسته است كه در آن نظر كني.[2]
امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: به راستي در اين قرآن مشعلهاي فروزان هدايت و چراغهاي روشن كنندة تاريكيها است. بايد طالب حق ديدة خود را باز كند و براي كسب نور، چشم بصيرت بگشايد، زيرا تفكر، زندگي بخش دل هر انسان آگاه و بينا است.[3]
تلاوت و حضور قلب
يكي ديگر از آداب باطني تلاوت اين است كه قاري، هنگام تلاوت، فقط توجّهش به قرآن باشد و بس. توجه كامل داشتن از حضور قلب سرچشمه ميگيرد.
اگر انسان هنگام تلاوت، حضور قلب داشته باشد و فكر و انديشه خود را به چيز ديگر مصروف ندارد، تمركز انديشه پيدا ميكند و همين امر سبب شادي و انبساط خاطرش ميشود.
در معنا و تفسير آية شريفة «يا يَحْيي خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّةٍ»[4] گفته شده است: اي يحيي با جدّيت و كوشش كتاب را بگير، يعني هنگام تلاوت كتاب، وجود خود را از تمامي افكار و انديشههاي پوك ومادّي دور بدار و فقط متوجه تلاوت باش!.
جلوگيري ذهن از انحراف و توجه دادن آن از مسائل گوناگون به يك مسئله خاصّ، امري بس دشوار و نيازمند به تمرين زياد است.
آن چه را كه عموم مردم «حواس پرتي» ميخوانند به راحتي قابل پيشگيري نيست و حضور قلب نيز چيزي جز «حواس جمعي» نميباشد. كسي كه قرآن را تلاوت ميكند، بايد به آنچه ميخواند، عنايت وتوجه داشته باشد و كلمات و آيات را بر حسب عادت و چرخش زبان نگويد؛ زيرا، قاري فقط از آن مقدار آياتي كه با توجه خوانده است، بهره ميبرد.
امّا آنچه را كه بيتوجه خوانده، مانند آبي است كه هدر رفته و مزرعه را سيراب نكرده باشد. منظور اين است كه هنگام تلاوت، تمام حواس قاري به آيات الهي باشد و هيچ همّ وغمّ ديگري را به دل راه ندهد.
تلاوت و تأثيرپذيري
چه خوب است قاري هنگام تلاوت آيات الهي، متأثر شود و با آگاهي از مضمون آية محزون كننده، حالت حزن و آية فرح بخش، حالت نشاط و شادي پيدا كند. چنان چه خود حضرت رسول ـ صلّي الله عليه و آله ـ از آيات الهي متأثر ميشد.
با اين وجود، قلب آمادة تأثير پذيري ميشود. قاري بايد به تناسب معناي آيهاي كه ميخواند حالتي مناسب در دل احساس كند. يعني اگر به آية عذاب ميرسد احساس وحشت نمايد و اگر به آيه مغفرت ميرسد شاداب گردد، اگر به آيات بهشت رسد اميدوار شود.
از اين رو گفتهاند: انسان با ايمان كه قرآن را تلاوت ميكند، اندوهش افزون، شادياش اندك، گريهاش فراوان، خندهاش كم، مشغوليتش بسيار و راحتياش قليل ميشود.
تلاوت و توجه به عظمت خدا
سزاوار است كه قاري، در آغاز تلاوت، به عظمت گويندة قرآن، توجه كند و بداند كه قرآن، سخن بشر و مخلوق ديگري نيست. همان طور كه ظاهر آيات قرآن را جز با طهارت و وضو نميتوان لمس كرد، معني و مفهوم و حقيقت آن نيز جز با پاكي قلب از آلودگي و صفات زشت، قابل درك نيست.
در هنگام تلاوت، بايد هر كس به خود گوشزد كند كه گويندة اين سخنان و آيات، آفريدگار همه موجودات و روزي دهندة همة جنبندگان است. همة مخلوقات، تحت سيطرة او قرار دارند و در فضل و رحمت او غوطه ورند ـ آن رحمتي كه برغضبش فزوني دارد ـ اگر به بندگانش نعمت عطا كند، از فضل و كرم بيپايان اوست و اگر عذاب و مجازات كند، از عدالت او است. در نهايت همان بزرگوار است كه ميفرمايد: اين طايفه، چون اهل طاعت و عبادت بودند در بهشتند و آن طايفه، چون اهل گناه و معصيت بودند اهل دوزخند.
همانا به وسيلة انديشه و تفكر در آيات، قرآن بر دل مينشيند و كلام خدا در قلب مؤثر ميافتد. انديشه كردن در آيات و انديشيدن دربارة گويندة آن از اهميّت فوق العادهاي برخوردار است.
تلاوت قرآن و فهم آن
قاري قرآن، هنگام تلاوت بايد در آيات آن تفهّم كند و از هر آيهاي آنچه را مقصود قرآن است دريافت كند و براي هر آيهاي، توضيح و شرحي مناسب با موضوع آن، به دست آورد.
فهم آيات، از تدبّر در آنها مهمتر است. چه بسا افرادي كه در آيات تدبر كنند امّا نتيجهاي عايدشان نميشود. قاري قرآن در هنگام تلاوت بايد آن قدر تدبّر كند تا مفهوم آيه را درست و صحيح دريافت كند.
تلاوت و ترك موانع فهم
بعضي از مردم و قاريان به اين علّت كه شيطان بر فهم و قلب آنان پرده افكنده است، از فهم معاني آيات قرآن محروم و از درك اسرار و شگفتيهاي آن بيبهرهاند. قاريان بايد در رفع موانع و حجابهاي شيطاني بكوشند. و تا قدرت دارند سعي نمايند تا آنها را برطرف كنند. مهمترين حجابها كه شيطان بر روي فهم انسان قرار ميدهد چهار چيز است:
1. دقت بيش از حدّ در تجويد: برخي از مردم و «قاريان» تمام تلاش و توجه خود را صرف تلفظ صحيح كلمات قرآن ميكنند تا مبادا حرفي را از مخرج نادرست ادا كنند. در چنين وضعيّتي (توجه به معاني و مفهوم قرآن) ديگر مجالي باقي نميماند و اين كار به عهدة آن شيطاني خواهد بود كه قسم خورده است تا با وسوسههاي خود، مردم را از درك معاني كلام الله باز دارد و آنها را وادار كند كه در اداء حروف ترديد نمايند.
2. تقليد و تعصب: اين كه قاري در مسائل و دستورات، از كسي تقليد كند و با تقليد از ديگران، آنها را فراگرفته و نسبت به آن تعصّب داشته باشد. اين چنين اعتقاد و تعصّب، مانع از ترقي است و به او اجازه نميدهد كه غير از موارد اعتقادياش به ديگر موضوعات فكر كند.
3. پيروي از هواهاي نفساني: اين كه قاري و تلاوت كنندة قرآن بر گناهي اصرار ورزد و تكبّر نمايد و يا مبتلا به هواي نفس باشد كه، اين گناهان سبب تاريكي دل گشته و همانند گرد و غبار بر آيينه قلب نشسته است، از اين جهت تلاوت از تجلّي و نوراني شدن قلب جلوگيري ميكند و اين خود، بزرگترين حجاب دل است كه بيشتر مردم به آن مبتلا هستند.
4. اين كه قاري، تفسير ظاهري آيات را بخواند و چنين فكر كند كه معاني كلمات قرآن منحصر به همان است كه او خوانده است و معنا و تفسير ديگري ندارد. و اين خود از حجابهاي بزرگ فهم قرآن است.
تلاوت و از مصاديق آيه بودن
تلاوت كننده بايد چنين تصور كند كه مقصود از هر خطاب قرآن، خود او است. پس اگري امري از قبيل امر به نماز، زكات، جهاد، روزه، حج و غيره را در قرآن تلاوت ميكند يا وعده و وعيدي را ميشنود يا به آيات نهي برخورد ميكند، خود را مخاطب آنان بداند. اگر داستانهاي انبياء و اقوام گذشته را قرائت مينمايد آنها را به منزلة افسانه و سرگرمي تلقّي نكند، بلكه بداند كه مقصود از آنها، پند وعبرت است. قاري بايستي از لا به لاي آنها، از آن چه كه مورد نياز ميباشد، استفاده كند و به موقع به كار بندد، قرآن در مورد پند پذيري از آيات چنين ميفرمايد:
«وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ»؛[5] و ما قرآن را براي پند گرفتن آسان ساختيم. پس آيا پند گيرندهاي هست!؟
چه خوب است كه قاريان قرآن، خود را از مصاديق تمام آيات قرار داده و خود را منطبق با آنها بسازند.
تلاوت و ترقّي
تلاوت كننده بايد به مرحلهاي از رشد برسد كه گويا كلام را مستقيم از خداوند ميشنود.
بايد بدانيم قرائت، سه درجه دارد. پايينترين آن، اين است كه قاري آن را بر خدا ميخواند و خود را در برابر او ميبيند. در اين مرحله، حال او در برابر خالق، حالت در خواست و تضرّع و گريه و ناله و راز و نياز خواهد بود.
در مرحله بالاتر، تلاوت كننده با قلب خود شهادت ميدهد كه پروردگار با تمام الطافش، او را مخاطب ساخته و مشمول نعمتهاي خود قرار داده است. در اين مرحله مقام قاري، مقام حيا، تعظيم، گوش دادن و فهم است.
در مرحلة سوّم، قاري در كلمات قرآن، صفات خدا را ميبيند و به خود و قرائتش مينگرد. انديشهاش را متوجه او ميكند، گويي غرق در ديدار اوست، نه تنها به قرائتش بلكه به نعمتهاي او نيز بيتوجه ميشود.
دراين باره امام صادق ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: به خدا قسم، خداوند در كلام خود تجلي كرده است، ولي قاريان او را نميبينند.[6]
تلاوت و تبرّي
تلاوت كننده بايد از خودخواهي دوري كند، به خود خوش بين نباشد. هنگامي كه آيات مربوط به «بهشت» و صالحان را ميخواند به خود ربط ندهد. بلكه براي اهل يقين و صديقين گواهي دهد و براي خود ابراز اشتياق نمايدكه به آنان بپيوندد و هنگامي كه آيات «غضب» و مذمت گناه كاران را ميخواند، خود را مخاطب آن فرض كند و به خدا پناه ببرد و با خشيت و خوف، خود را مخاطب سازد و به خود بگويد: اي نفس! مبادا تو از آنان باشي.
امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ در بيان صفات متقين در اين باره چنين ميفرمايد: هنگامي كه آنان به آيهاي برخورد ميكنند كه در آن ذكر تهديدي است، با گوش قلب آن را ميشنوند و چنين ميانديشند كه صداي آتش جهنم در گوشهايشان است.[7] هر كس با اين آداب و شرايط كه ذكر شد قرآن را تلاوت كند خداوند، تمام گناهان او را ميآمرزد.
حضرت رسول ـ صلّي الله عليه و آله ـ در اين باره ميفرمايد:
هر كس قرآن را با آداب و شرايطش تلاوت كند خداوند بدن او را بر آتش جهنّم حرام ميگرداند و از جاي خود بر نميخيزد، مگر آن كه گناهان او و پدر و مادرش آمرزيده ميشود و به هر سورهاي كه قرائت كند شهري در بهشت به او عطا ميكند.[8]
________________________________________
[1] . خلاصة الاتقان في علوم القرآن، ص 40؛ سورة مائده، آية 118.
[2] . الكافي، ج 2، ص 609، باب 4، في قرائته، حديث 2، عدّة الداعي، ص 267.
[3] . الكافي، ج 2، ص 599 و 600، كتاب فضل القرآن، حديث 5.
[4] . سوره مريم، آية 22.
[5] . سوره قمر، آية 22.
[6] . اسرار الصلوة، شهيد دوّم، ص204.
[7] . نهج البلاغه، خ 191.
[8] . انوار المجالس، ج 2، ص 19.
فرم در حال بارگذاری ...