صفحات: << 1 2 ...3 ...4 5 6 ...7 ...8 9 10 11 12 ... 98 >>
ارزش سرمایه عمر
در احوال يكي از مردان خدا مينويسند كه در خانه خود قبر خود را كنده بود و گاهي ميرفت و در آنجا ميخوابيد و بعد به خود چنين تلقين ميكرد كه فرض ميكنيم من مرده ام و التماس ميكنم كه مرا برگردانيد به دنيا تا گذشته از دست رفته را جبران كنم و از گناهان توبه كنم، عمل صالح بجا بياورم، و فرض ميكنم كه استثنائاً اين تقاضا و خواهش تنها در مورد من پذيرفته شده و اجازه داده شده و به دنيا برگردم و عمل صالح انجام دهم.
به اين ترتيب آن مرد خداشناس به خود تلقين و موعظه ميكرد.
آدمي نبايد اين قدر در غفلت بسر ببرد كه احتياج به چنين عمليات وحشت آوري براي تذكر و بيداري خويش داشته باشد، بايد بيدارتر و هشيارتر از اينها باشد، بايد از اطوار زندگي خود يعني از اينكه ميبيند روزگار بدون يك لحظه سكون و آرامش، او را مرحله به مرحله حركت داده، از كودكي به جواني و از جواني به پيري آورده پند بگيرد، بايد به اين حقيقت پي ببرد كه جهان دستگاه مساعدي است براي كشت و زرع، و زارع، آن ميدرود عاقبت كار كه كشت:
خرما نتوان خورد از اين خار كه كشتيم
ديبا نتوان بافت از اين پشم كه رشتيم
بر لوح معاصي خط عذري نكشيديم
پهلوي كبائر حسناتي ننوشتيم
منبع
حکمتهاواندرزها شهید مطهری (ره).
———————
تا حالا ماشین تان جوش آورده؟
وقتی ماشین جوش میآورد باید کنار زد و کاری کرد تا موتور ماشین خوب سرد شود. بعد که اطمینان حاصل شد که دیگر مشکلی نیست، میتوان دوباره به حرکت ادامه داد.
احتمالا شما هم اگر ماشین تان جوش بیاورد اینگونه رفتار می کنید. همه این رفتار را دارند که وقتی ماشینشان جوش بیاورد؛ سعی می کنند آراماش کنند، سردش کنند، خنکش کنند.
من کسی را سراغ ندارم وقتی ماشیناش جوش آورده گاز بدهد و تخته گاز حرکت کند. چون یک راننده خوب میداند که اگر پایش را از روی گاز برندارد و توقف نکند؛ یا موتور ماشینش میسوزد یا ماشیناش آتش میگیرد.
منظور از این واقعیت چه بود ؟
اینجا کلاس آموزش رانندگی نیست؛ اما می تواند مجالی برای مرور و تقویت مهارت های زندگی باشد.
بنابراین منظور ساده است:
مهارتهای مدیریت برخود در شرایط بحرانی را یاد بگیریم و در زندگی به کار گیریم.
خیلی از افراد وقتی شرایط عادی قرار دارند؛ خوب بلدند خودشان را یعنی احساسات، عواطف، افکار و رفتارشان را مدیریت کنند؛ اما در شرایط بحرانی نه!
یکی از موقعیت های بحرانی در زندگی همه ما زمانیست که جوش میآوریم، عصبی میشویم و خشم در وجودمان شعله میزند.
اینجا باید نشان دهیم برای زندگیمان و سلامتی روحی و آرامش روانی خود و اطرافیانمان بیش از ماشینمان اهمیت و ارزش قایلیم!
نشانه واقعی این است که مهارت تسلط بر خود را به یک عادت تبدیل کنیم. علامت اصلی این است که بتوانیم به طور اتوماتیک آن را به کار گیریم؛ یعنی بایدفوری پا را از روی گاز برداریم، ترمز را فشار دهیم و خیلی سریع توقف کنیم.
سعی کنیم عقل و منطق را بر خود حاکم کنیم و با معجزه تعقل، احساسات و رفتارمان را تحت کنترل در بیاوریم به نحوی که هیچ آسیبی به خود، اطرافیان، و زندگی مان وارد نشود.
در این مهارت خود را ارزیابی کنیم
و اگر ضعف داریم با انجام تمرینات روزانه و تعهد واقعی خود را توانمند کنیم.
پیام رهبر معظم انقلاب درپی جاری شدن سیل در استانهای آذربایجان شرقی و غربی:
وظیفه فوری مسئولان کمک به آسیب دیدگان است
در پی جاری شدن سیل در استانهای آذربایجان شرقی و غربی و کردستان و اردبیل که به جان باختن تعدادی از هممیهنان منجر شد، حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی با صدور پیامی ضمن تسلیت این حادثه مصیبتبار تأکید کردند: وظیفه فوری مسئولان ذیربط، کمک به آسیب دیدگان و کاستن از رنج و اندوه آنان است.
متن پیام رهبر معظم انقلاب به شرح زیر است:
بسمهتعالی
حادثه سیل در استانهای آذربایجان شرقی و غربی و کردستان و اردبیل که به جان باختن تعدادی از هممیهنان عزیز و خسارتهای سنگین مالی انجامید، حادثهئی دردناک و مصیبتبار است. اینجانب با تأثر و اندوه، به داغداران و مصیبتزدگان عرض تسلیت و همدردی میکنم و صبر و آرامش قلبی آنان را از خداوند مسألت مینمایم و رحمت و مغفرت برای جانباختگان میطلبم. وظیفه فوری مسئولان ذیربط، کمک به آسیب دیدگان و کاستن از رنج و اندوه آنان است. لازم است هیچ تأخیر و سستی در ادای این وظیفه نشود. و امیدوارم خداوند لطف و تفضل و کمک خود را شامل حال مصیبتدیدگان و کمککاران فرماید.
سیّد علی خامنهای
۲۶ فروردین ۱۳۹۶
سخنی با آنها که سه روز معتكف بودند
رهبرانقلاب: در ایام اعتکاف در ماه مبارک رجب، در بسیاری از مساجد سراسر کشور، جوانان ما، زنان و مردان از قشرها و سنین مختلف، رفتند و در مسجد ماندند؛ سه روز روزه گرفتند و با خدا مأنوس شدند.
بعد از آن هم با گریه و اشک و آه، مسجد را وداع گفتند و بیرون آمدند، تا برای سال آینده آماده شوند.
عزیزان من! این برای یک جامعه، علامت خوبی است. «الّذینَ إنْ مَکّنّا هُمْ فِیالأرْضِ أقامُوا الصّلوةَ» علامت یک حکومت الهی، علامت یک حرکت صحیح و دارای جهتگیری صحیح است.
این را جدّی بگیرید و تقویت کنید. ۱۳۷۵/۱۰/۱۹
ام داوود کیست؟
فاطمه معروف به ام داوود، مادر داوود پسر زاده امام حسن مجتبی (ع) و مادر رضاعی امام صادق (ع) بوده است.
ام داوود ماجرایش را چنین نقل کرده است: منصور دوانیقی لشکری به مدینه فرستاد و با محمدبن عبداللّه بن حسن مثنی جنگید و او و برادرش ابراهیم را کشت.
منصور همچنین عبداللّه محض، پدر محمد و ابراهیم را با تعدادی از سادات حسنی دستگیر و اسیر کردند و به بند و زنجیر کشیده بودند و فرزند من داوود هم در میان آنان بود که او را از مدینه به بغداد منتقل نمودند و به سیاه چال زندان انداختند.
حادثه دستگیری و زندانی بودن فرزندم که از او اطلاعی نداشتم و گاهی هم خبر مرگ او را به من میدادند برایم بسیار تلخ و دردناک بود و روزگارم با اشک و آه و گریه و ناله میگذشت، حتی برای رفع مشکل خود و اندوه جانکاهی که با آن دست به گریبان بودم از اشخاص صالح و مومن درخواست میکردم برای رفع ناراحتیم دعا کنند اما از دعای آنان هم نتیجهای نگرفتم.
یک روز با خبر شدم امام صادق(ع ) که با فرزندم داوود از من شیر خورده بود بیمار شده است، به دیدن او شتافتم و از آن حضرت عیادت کردم. هنگامی که میخواستم از حضورش مرخص شوم فرمود: از داوود خبر تازهای نداری؟ با شنیدن نام داوود داغ من تازه شد و اشکم سرازیر گردید و با آه درد آلودی ناله سردادم: مدت زیادی است از او خبری ندارم. فرزندم در عراق زندان است و من از دوری او و سرنوشت نامعلوم او سخت در عذاب و ناراحتی گرفتارم، از شما که برادر رضاعی اوهستی تقاضا میکنم برای نجات و آزادی او دعا کنی.
امام صادق(ع ) با مشاهده وضع نگران کننده من، فرمود: چرا تاکنون از دعای استفتاح غفلت کردهای؟ مگر نمیدانی که بهوسیله این دعا درهای آسمان گشوده میشود و فرشتگان الهی دعاکننده را مژده اجابت میدهند و هیچ حاجتمند و دردمند و دعاکنندهای مایوس نمیشود و خداوند هم پاداش خواننده این دعا را بهشت قرار داده؟
با شنیدن چنین مژدهای که با خواندن آن دعا دریافت داشتم، از حضرت سوال کردم: ای مولای من و ای فرزند خاندان پاک و معصوم، آن دعا چیست؟ و آداب آن چگونه است؟
امام صادق(ع ) فرمود: ای مادر داوود ماه محترم رجب نزدیک است و در این ماه مبارک دعا مستجاب میگردد، همینکه ماه رجب رسید سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم آن را که ایام بیض و شبانه روز نورانی نام دارد روزه بگیر. نزدیک ظهر روز پانزدهم غسل کن و هشت رکعت نماز با رکوع و سجود دقیق و حساب شده انجام بده.
آن گاه حضرت دستور کامل اعمال و آداب دعای مخصوص را به من تعلیم داد.
ماه رجب فرا رسید و اعمالی که امام صادق(ع) گفته بود را انجام دادم و پسرم داوود آزاد شد، داوود را نزد امام صادق(ع ) بردم و آن حضرت به فرزندم گفت: علت آزادی تو از زندان این بود که منصور دوانیقی، علی(ع ) را در خواب دیده بود و حضرت علی(ع) به منصور فرموده بود اگر فرزند مرا آزاد نکنی تو را در آتش خواهم انداخت، منصور هم درحالی که لهیب آتش را نزد خود مشاهده میکرد ناچار به آزادی تو اقدام کرد.
ام داوود میگوید از امام صادق(ع ) سوال کردم: ای مولای من آیا این دعا را در غیر ماه رجب هم میتوان خواند؟ آن حضرت فرمود: اگر روز عرفه با جمعه هماهنگ شود این دعا را میتوان خواند و هرکس هم به این دعا اقدام کند پس از پایان، خداوند او را مشمول غفران و آمرزش خود قرار میدهد.
منبع . http://www.beytoote.com/
توصیه مهم حضرت آیتالله خامنهای به معتکفین
رهبرانقلاب: اعتکاف بیشتر یک کار فردی است؛ ایجاد یک ارتباط با خداست.
جوری نشود که برنامههای جمعی این مراکز اعتکاف، حال خلوت و حال ارتباط فردی و قلبی با خدا را در افراد ضعیف بکند یا بگیرد.
مجال بدهند؛ وقت بگذارند؛ بگذارند این جوانها قرآن بخوانند، نهجالبلاغه بخوانند، صحیفهی سجادیّه بخوانند.
بخصوص من در این ایام اعتکاف، صحیفه_سجادیه را توصیه میکنم. این صحیفهی سجادیه واقعاً کتاب معجزنشانی است. ۱۳۸۷/۰۴/۲۶
” روزت مبارک پدر ایران زمین “
بابا جان سایهتان بر سر ما مستدام باشد…
اللهم احفظ قائدنا امام زماننا (عج)
اللهم احفظ قائدنا امام خامنه ای (مدظله العالی)
اللهم عجل لولیک الفرج
ببينيد| اولين باری كه رهبرانقلاب شعر “علی ای همای رحمت” را شنیدند
ماجرای پیدا کردن دیوان شهریار در نوجوانی در مشهد
علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا را
که به ماسوا فکندي همه سايهي هما را
دل اگر خداشناسي همه در رخ علي بين
به علي شناختم به خدا قسم خدا را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علي گرفته باشد سر چشمهي بقا را
مگر اي سحاب رحمت تو بباري ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را
برو اي گداي مسکين در خانهي علي زن
که نگين پادشاهي دهد از کرم گدا را
بجز از علي که گويد به پسر که قاتل من
چو اسير تست اکنون به اسير کن مدارا
بجز از علي که آرد پسري ابوالعجائب
که علم کند به عالم شهداي کربلا را
چو به دوست عهد بندد ز ميان پاکبازان
چو علي که ميتواند که بسر برد وفا را
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحيرم چه نامم شه ملک لافتي را
بدو چشم خون فشانم هله اي نسيم رحمت
که ز کوي او غباري به من آر توتيا را
به اميد آن که شايد برسد به خاک پايت
چه پيامها سپردم همه سوز دل صبا را
چو تويي قضاي گردان به دعاي مستمندان
که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را
چه زنم چوناي هردم ز نواي شوق او دم
که لسان غيب خوشتر بنوازد اين نوا را
«همه شب در اين اميدم که نسيم صبحگاهي
به پيام آشنائي بنوازد و آشنا را»
ز نواي مرغ يا حق بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهريارا
شهريار
سید مرتضی آوینی
مبشر صبح
گفتهاند سیدمرتضی آوینی همیشه دنبال حقیقت بود و خیلی چیزها را هم برای رسیدن به آن تجربه کرد اما وقتی با حضرت امام آشنا شد، انگار به سرچشمه رسیده بود. او چیزی را که سالها دنبالش بود، در وجود امام پیدا کرده بود. این متن را سیدمرتضی در اولین روزهای فراق امام نوشته است.
دیدیم که میشناسیمش… و تصویرش را از پیش در خاطر داشتهایم. دیدیم که میشناسیمش، نه آن سان که دیگران را… و نه حتی آن سان که خود را. چه کسی از خود آشناتر؟ دیدهای هرگز که نقش غربت در چهرهی خویش بیند و خود را نشناسد؟
دیدیم که میشناسیمش، بیشتر از خود… تا آنجا که خود را در او یافتیم؛ چونان نقشی سرگردان در آبگینه که صاحب خویش را باز یابد و یا چونان سایهای که صاحب سایه را… و از آن پس با آفتاب خود را بر قدمگاهش میگستردیم و شب که میرسید به او میپیوستیم.
آن صورت ازلی را چه کسی بر این لوح قدیم نقش کرده بود؟ میدیدیم که چشمانش فانی است اما نگاهش باقی؛ میدیدیم که لبانش فانی است اما کلامش باقی. چشمانش منزل عنایتی ازلی و دهانش معبر فیضی ازلی و دستانش… چه بگویم؟ کاش گوش نامحرمان نمیشنید.
پهندشت «حدوث» افقی بود تا «طلعت ازلی» او را اظهار کند و «زمان فانی»، آینهای که آن «صورت سرمدی» را. دیدیم که میشناسیمش و او همان است که از این پیش طلعتش را در آب و خاک و باد و آتش دیدهایم؛ در خورشید آنگاه که میتابد؛ در ابر آنگاه که میبارد؛ در آب باران آنگاه که در جستوجوی گودالها و درهها برمیآید؛ در شفقت صبح؛ در صراحت ظهر در حجب شب؛ در رقّت مه و در حزن غروب نخلستان؛ در شکافتن دانهها و در شکفتن غنچهها… در عشق پروانه و در سوختن شمع.
دیدیم که میشناسیمش و آن «عهد» تازه شد. شمع میمرد و پروانه میسوزد تا آن عهد جاودانه شود؛ عهدی که آتش او با بالهای ما بسته است. دیدیم که میشناسیمش و دوستش داریم؛ آنهمه که آفتابگردان آفتاب را؛ آنهمه که دریا ماه را… و او نیز ما را دوست میدارد؛ آنهمه که معنا لفظ را.
دیدیم که میشناسیمش؛ از آن جاذبهای که بالها را بهسوی او میگشود؛ از آن قبای اشک که بر اندامش دوخته بود؛ از آنکه میسوخت و با اشک از چشمان خویش فرو میریخت و فانی میشد در نوری سرمدی؛ همان نوری که مبدأ ازلی آدم و عالم است و مقصد ابدی آن. آب میگذرد اما این نقش سرمدی فراتر از گذشتن برنشسته است. چشمانش بسته شد اما نگاهش باقی ماند؛ دهانش بسته شد اما کلامش باقی ماند.
زمین مهبط است، نه خانهی وصل. در اینجا نور از نار میزاید و بقا در فنا است و قرار در بیقراری. زمین معبر است و نه مقر… و ما میدانستیم. پروانهای دوران دگردیسیاش را به پایان برد و بال گشود و پیلهاش چون لفظی تهی از معنا، از شاخهی درخت فرو افتاد. رشتهی وحی گسست و ما ماندیم و عقلمان. عصر بینات به پایان رسید و این آخرین شب، دیگر به صبح نیانجامید. در تاریکی شب، سیر سیرکی نوحهی غربت را زمزمه میکرد. خانهی چشم بر زمین و آسمان بست و در ظلمت پشت پلکهایش پنهان شد. پردهها را آویختیم تا چشمانمان به لاشهی سرد و بیروح زمین نیافتد و در خود ماندیم و یتیمانه گریستیم.
دیری نپایید که ماه برآمد و در آینه خود را نگریست و شبپرکها بال به شیشه کوفتند تا راهی به دشت شناور در ماهتاب بیابند.
عزیز ما! ای وصیّ امام عشق! آنان که معنای «ولایت» را نمیدانند در کار ما سخت درماندهاند اما شما خوب میدانید که سرچشمهی این تسلیم و اطاعت و محبت در کجاست. خودتان خوب میدانید که چقدر شما را دوست میداریم و چقدر دلمان میخواست آن که روز به دیدار شما آمدیم، سر در بغل شما پنهان کنیم و بگرییم.
ما طلعت آن عنایت ازلی را در نگاه شما بازیافتیم. لبخند شما شفقت صبح را داشت و شب انزوای ما را شکست. سر ما و قدمتان که وصیّ امام عشق هستید و نایب امام زمان(عج).
منبع:http://farsi.khamenei.ir
نوزدهمین روز از ماه فروردین برای منجمان مسلمان اهمیت ویژه ای داشته است. روزی که خورشید 19 درجه در برج حمل (فروردین) باشد. آن ها می گویند این روز خاص بنا به محاسبات نجومی، روزی خوش یمن و بابرکت است و البته در ساعت های خاصی در این روز، بهترین موقعیت خورشید در کهکشان در سال است. [سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ج 2، ص 1053.] در روایات نیز، شرف شمس، در برج حمل دانسته شده است: وَ الْکَوَاکِبُ فِی مَوَاضِعِ شَرَفِهَا … وَ الشَّمْسُ فِی الْحَمَلِ وَ الْقَمَرُ فِی الثَّوْر.[مجلسی، بحارالانوار، ج 54،، ص 227.]
شرف الشمسی که سنگ نیست
در باور عامیانه، «شرف الشمس» نگین انگشتری زردرنگ است که بعضیها به نیت گشایش در کارها به دست میکنند. اما در واقع شرف الشمس سنگ نیست. بلکه دعایی منسوب به امام علی (علیه السلام) است [ مجلسی، زادالمعاد، ص 567.] که در روز نوزدهم فروردین با آدابی خاص مینویسند و نقشی رمزگونه را پشت انگشتر عقیق زردرنگ حک میکنند.
خواندن دعای شرف الشمس چه آدابی دارد؟
برای دعای شرف الشمس خواص بسیاری ذکر شده که گره گشایی از مشکلات و برآورده شدن حاجت از مهم ترین آنهاست. برای گرفتن حاجت در روز 19 فروردین 2 رکعت نماز حاجت بخوانید و 100 صلوات بفرستید. سپس دعا و حرز آن را بر روی کاغذ یا نگین نوشته.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اَللّهُم اِنّی اَسئَلُکَ بِالهاءِ مِنْ اِسمِکَ الْاَعظَم و بالثَلآثِ العِصّیِ و بالالَفِ المُقَّّوِم و بِالمِیمِ الطَمیس الاَبتَر و بالسِّلمِ و بالاَربَعَه الَتِی ه ِی کالکَفِ بِلا مُعصَم و بِالهاءِ المَشقُوقَه و بالواوِ المُعظَّم صوره اِسمکَ الشَّریفِ الاَعظَم اَن تُصَلِیَ علی سَیِّدِنا مُحمَّدِ وَ آلِهِ بعدد حروف ماجری بِالقلم و اَن تَقضِی حاجَتِی.
اشکال حرز شرف الشمس چه معنایی دارند؟
حرز شرف شمس که روی نگین و یا عقیق حکاکی میشود، آداب خاصی دارد، شامل پنج اسم اعظم خداوند است که آنها را کلمات مبارکه «الله؛ جمیل؛ رحمن؛ مومن؛ نور» گفتهاند و به جای نقش از پنج حرف اول آنها به صورت «ا.ج.ر.م.ن» میتوان استفاده کرد. این نقش 13 حرف دارد 4 حرف از تورات 4 حرف از انجیل و 5 حرف از قرآن کریم است. تصویر جدول یا لوح شرف شمس هم در زیر آورده شده که خواص یکسانی را با نقش حرز دارد.
سوال از شما: نظرتان در مورد شرف الشمس و روز شرف الشمس و سندیت آن چیست؟
در صورت تمایل حتما در قسمت نظرات، نقطه نظراتتان را اعلام بفرمائید.