صفحات: << 1 ... 10 11 12 ...13 ...14 15 16 ...17 ...18 19 20 ... 195 >>
عشق و عاشقی از نظر شریعت و اسلام
در ذم و نکوهش عشق و بطلان آن همین بس که امیرالمؤمنین(علیه السلام) در نهجالبلاغه که از هر جهت معتبر است در خطبهی 109 در قسمت اخطار العشق المجازی میفرماید:
«وَ مَنْ عَشِقَ اَعشی بَصَرَهُ وَ اَمْرَضَ قَلْبَهُ، فَهُوَ یَنْظُرُ بِعَیْنٍ غَیْرِ صَحِیحَةٍ، وَ یَسْمَعُ بِاُذُنٍ غَیْرِ سَمیعَةٍ، قَدْخَرَقَتِ الشَّهَواتُ عَقْلَهُ، وَ اَماتَتْ الدُّنْیا قَلْبَهُ وَ وَلِهَتْ عَلَیْها نَفْسَهُ»؛
یعنی هرکس به چیزی عشق ناروا ورزد، نابینایش کند، و قلبش را بیمار کرده، با چشمی بیمار مینگرد، و با گوشی بیمار میشنود. خواهشهای نفس پردهی عقلش را دریده، دوستی دنیا دلش را میرانده است، شیفتهی بیاختیار دنیا شده است. [1]
مرحوم محدث قمی در کتاب سفینة البحار در ذیل عنوان عشق روایت کرده از امام هشتم(علیه السلام)از جدش رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) که فرمود:
«تَعَوَّذوْا بِاللهِ مِنْ حُبِّ الْحَزَنِ»؛ یعنی پناه ببرید به خدا از محبت اندوهآور که عبارت از عشق باشد و نیز از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده که فرمود: «اِنَّ اَخوَفَ مَا اَتَخَوَّفُ عَلی اُمَّتی مِنْ بَعْدیْ هذِهِ الْمَکاسِبِ المُحَرَّمَةِ وَ الشَّهْوَةِ الخَفیَّةِ وَ الرِّبا»؛
یعنی به تحقیق بیشتر چیزی را که من میترسم بر امتم بعد از خودم این کسبهای حرام و شهوت پنهانی و ربا است.
در سفینه نقل کرده از علامه نوری که ایشان بسیار مذمت از عشق نموده و فرموده که عشق افراط در هوا و هوس است.
در مذهب جعفری و اهل عصمت حب و یا عشق بامهوشان از گناه کبیره است. [2]
[1] محمد دشتی، تلخیص از نهجالبلاغه، خطبه 109، صص205-204
[2] علامه برقعی، تلخیص از عشق و عاشقی از نظر عقل و شرع و طب و عرفان، صص36-35
[3] دکتر اسماعیل منصوری لاریجانی، تلخیص از پیدایش عشق، صص88-87
[4] محمد محمدیریشهری، تلخیص از میزانالحکمة، ج8، صص3789-3788
بخشی از تحقیق پایانی خانم هاجر سورانی طلبه سطح دو حوزه الزهرا گلدشت
بسم رب الشهداء والصدیقین
سلام بر حسین و یارانش و سلام بر محسن عزیزم.
میم، مثل حسین
42روز پیش راهی سفرت کردم.سفری پر از خطر، اما پر از عشق.سفری که بازگشت از آن یا برگشتن بود یا ماندن.سفری که برگشتنش زندگی بود و ماندنش هم زندگی.اولی زندگی در دنیا و دومی زندگی هم در دنیا و هم در آخرت.هر چه بود عشق بود و عشق.
خودم هم ساکت را بستم و وسایلت را جمع کردم.از زیر قرآن ردت کردم.آخرین نگاهت هنوز پیش چشمانم هست.ای کاش بیشتر نگاهت کرده بودم، هم چشمانت را، هم قد وبالایت را، هم سرت را.
راستش را بخواهی فکر نمیکردم این قدر پر سر و صدا شود رفتنت. نه فقط رفتنت، حتی آمدنت.
عزیز دلم؛ دروغ چرا؟ خیلی دلم برایت تنگ شده است.میدانم که تو هم همین حس و حال را داشته ای.شب قبل از عملیات زنگ زدی وگفتی:«دلتنگتان شدهام ».
آمدم بی تابی کنم….اما باز کربلا نگذاشت. آخرین دیدار رباب و همسرش.
آمدم بی قراری کنم…اما، به یاد روضه حضرت رباب افتادم.روضه رباب خداحافظی اش فرق می کند.وداع آخرش فرق میکند. خودت هم قبول داری، اصلا رباب جنس غمش فرق می کند. رباب سر، هم سرش را بریده دید. بالای نیزه دید. به دنبالش هم رفت. نمی دانم من هم سر، هم سرم را می بینم یا نه؟! اما ، میدانم به اسارت نمی روم.
همسر خوبم؛ اگر عشق به تو نبود آرامش من هم نبود. قبل از رفتنت به من گفتی :«صبور باش، بی تابی نکن، محکم باش، قوی باش، شیر زن باش».من هم گوش کردم.عشق به تو مرا به این اطاعت رساند.
محسن جان؛ سفیر امام حسین.خبر داری روز عرفه نزدیک است.نمی دانم امسال دعای عرفه را بیاد حاج احمد کاظمی بخوانم یا بیاد تو.چقدر زرنگ بودی و من تازه فهمیدم.عرفه، مسلم، حاج احمد، تو و شهادت.یک رازی پشت پرده هست که شما را بهم گره زده.
میگفتی:« یک شهید را انتخاب کنید، باهم رفیق باشید و تا آخر هم با هم بمانید».
گفتی :«زندگی ات را مدیون حاج احمد هستی»
گفتی:«من سر این سفره نشسته ام ورزق شهادتم را هم از این سفره بر میدارم».
تو حاج احمد را انتخاب کردی و حاج احمد هم تو را. مثل خودش هم رفتی؛ با عزت و سربلندی.
همسر عزیز و پدر مهربان، این روزها حضورت را بیشتر از قبل احساس میکنم.به این باور رسیده ام که شهدا زنده اند.خودت که شاهد بودی.بعضی مواقع علی آقا، پسرمان گریه می کرد، خیلی بی تابی می کرد.خسته که می شدم با تو حرف میزدم و می گفتم:«محسنم، علی را چه کار کنم؟ خودت بیا».تو می آمدی، چون علی آرام آرام میشد.
میدانم که همیشه هم قرار است پیشمان باشی.اصلا خودمانی تر بگویم، زندگی جدیدی را شروع کرده ایم. مثل همه زندگی ها سختی هایی دارد، مشکلاتی دارد.اما، مهم این است که من فقط تو را دارم.این زندگی هم تفاوت هایی دارد، چون زندگی مان با بقیه فرق می کند، مثل همان روزها.پیوند این زندگی آسمانی است.
اما میدانم که باز برایم قرآن میخوانی، آن هم با ترجمه.کتاب خواندن هایمان ادامه دارد.گلستان شهدا هم که میرویم.مداحی هم برایم می کنی.
یادت هست چقدر این شعر را دوست داشتی.منم باید برم…آره، برم سرم بره….آن قدر گفتی وخواندی و گریه کردی و به سینه زدی که آخر هم رفتی.هم خودت و هم سرت.
راستی برایت نگفته ام، علی دیگر مثل قبل نیست.آرام تر شده.انگار فهمیده که بابایش قرار است بیاید و هر روز باید سنگ مزار پدرش را ببوسد تا خود صورتت را.همین هم برایش کافی است.
شب ها برایش قصه می گویم.یکی بود ، یکی نبود.پدری بود به نام محسن و ….با خودم قرار گذاشته ام هر شب یک داستان از تو برایش بگویم.موضوع های زیادی دارم.مثل، داستان روزهای گذشت و فداکاری ات در اردوهای جهادی.داستان عروس و دامادهایی که زندگی شان با عکس تو شروع شد.داستان فرزندی بنام امیر حسین که مادرش نامش را تغییر داد و شد محسن.داستان مشکلاتی که به واسطه متوسل شدن به تو حل شد.داستان مرد بودنت، نه ببخشید شیر مرد بودنت.
قصه ها را برایش می گویم تا بزرگ شود، مرد شود، جهادگر شود، ولایتی شود، پاسدار شود، شهید شود و مثل تو شود.
محسن دوست داشتنی ام؛ چه انقلابی به پا کرده ای؟!ببین.دنیا را زیر و رو کرده ای. دل ها را تکان داده ای. نه فقط در دنیای مجازی بیا و ببین برایت چکار کردند.برای آمدنت هم سنگ تمام میگذارند.رهبرمان هم گفتند:«محسن حججی، حجت بر همگان شد».
همسر مهربانم؛ بگذار از سکوت این شب ها هم برایت بگویم.با خودم فکر می کردم که اصلا مگر محسن من چند سال داشته؟ محسن جان، مرد من؛ جوان دهه هفتادی امروز علم اسلام افتاده است به دست تو، به نام تو. چگونه زندگی کرده ای، که خدا عاشقت شد. خدا که عاشقت شد تو را انتخاب کرد.وقتی خدا تو را خرید، اهل بیت هم به بازار آمدند. دوستت داشتند که تو هم عاشق آنها شده ای. عاشق که نه، اصلا تو مثل خودشان شده ای. دلنوشته هایت را خوانده ام. دوست دارم مثل حضرت علی اکبر در جوانی فدای اسلام بشوم…که شدی. میخواهم گوشه ای از مصائب حضرت زهرا (س) را بفهمم ….که فهمیدی.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار سهساعته با طلاب حوزه علمیه استان تهران:
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح دوشنبه و در آستانه آغاز سال تحصیلی مدارس علمیه در دیداری ۳ ساعته با جمعی از فضلا و طلاب حوزهی علمیه استان تهران، با اشاره به امتیازات و ویژگی های دوران حاکمیت نظام اسلامی برای انجام رسالت و وظایف اصلی روحانیت، تأکید کردند: امروز بشریت بویژه نسل های جوان به شدت نیازمند حرفهای نو هستند و اسلام حرفهای نو و جذابی در زمینه انسان، جامعه و سیاست دارد که اگر به گوش جهانیان رسانده شود، قطعاً پذیرنده بسیاری خواهد داشت.
حضرت آیت الله خامنهای در این دیدار با ابراز خرسندی از دیدار با طلاب جوان و شنیدن سخنان خوب و امیدوارکننده آنان، افزودند: شما طلبههای جوان همچون نهالهای قدکشیده بوستان امامت و ولایت هستید و پیشرفتهای فکری و افزایش تواناییهای عملی شما موجب شگفتی پرورشدهندگانتان خواهد شد و خشم دشمنان را برخواهد انگیخت.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به آیهای از قرآن کریم مبنی بر خشم کفار از رویشهای برجسته اسلامی، گفتند: اگر دشمنانِ اسلام و حاکمیت قرآن از وجود، قاطعیت و حرکت ما خشمگین نباشند، باید در مفید بودن خود شک کنیم.
رهبر انقلاب اسلامی، روحانیت را ادامه دهنده وظیفه و رسالت انبیا برشمردند و خاطرنشان کردند: همانگونه که انبیاء بدنبال ایجاد زمینه ای برای حاکمیت جهان بینی توحیدی و ایجاد حیات طیبه بودند، مهمترین وظیفه روحانیت نیز ایفای همین رسالت است.
حضرت آیت الله خامنه ای گفتند: ایجاد حیات طیبه قطعاً معارضانی خواهد داشت همانگونه که در مقابل انبیاء نیز معارضان وجود داشتند، بنابراین روحانیت باید خود را برای کار و تلاش پر زحمت و بلندمدت و در عین حال تأثیرگذار، ماندگار و نتیجه بخش، آماده کند.
ایشان به تشکیل نظام اسلامی در ایران و امتیازات این دوران برای انجام وظیفه روحانیت اشاره کردند و افزودند: «حاکم بودن فضای اسلامی بر جامعه» یکی از این ویژگیها است، علاوه بر آن، در سطح جهانی نیز یک خلأ فکری ناشی از سرخوردگی از بی نتیجه بودن تفکرات مارکسیستی و لیبرالیستی وجود دارد که زمینه را برای ارائه حرفهای نوی تفکر اسلامی فراهم کرده است.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: اگر بتوانیم حرفهای نو و جذاب اسلام را درخصوص انسان، جامعه و سیاست به گوش جهانیان و بویژه نسل های جوان برسانیم، قطعاً مورد قبول قرار خواهند گرفت.
حضرت آیت الله خامنهای وجود وسائل و ابزارهای ارتباطاتی و رسانهای فراگیر بواسطه شکلگیری فضای مجازی را یکی دیگر از ویژگیهای دوران کنونی برای رساندن پیام حیات بخش اسلام، برشمردند و گفتند: یکی دیگر از امتیازات این دوران، کثرت سؤالها و شبهه ها در ذهنها است که همین زیاد بودن سؤالها، ذهن ها را برای یافتن پاسخ ها فعال و زمینه را برای عبور از مرزهای علم فراهم خواهد کرد.
ایشان تأکید کردند: همانگونه که در سؤالها و شبههها نباید متوقف بمانیم، در یافتن پاسخ نیز باید بدنبال پاسخ های منطقی و صحیح برویم.
حضرت آیت الله خامنهای در بخش دیگری از سخنان خود به برخی مطالب مطرح شده از جانب طلاب، در این دیدار اشاره و نکاتی را در خصوص آنها بیان کردند.
رهبر انقلاب اسلامی طلاب را به «جدیگرفتن درس و بحث علمی» توصیه کردند و در این خصوص گفتند: شرط تأثیرگذاری در جامعه، افزایش سواد و ارتقاء نصاب علمی است، همچنانکه امام بزرگوار که در نصاب کامل علمی قرار داشت، توانست مبارزه و حرکت عظیم انقلاب را به ثمر برساند.
ایشان، لازمه پیشنهادات اصلاحی برای حوزههای علمیه را «عملیبودن» آنها برشمردند و افزودند: برنامه در واقع کشیدنِ راه و جاده به سمت مقصد است، بنابراین باید بر اساس واقعیتها تنظیم، و موانع احتمالی و راهحلها در آن گنجانده و پیشبینی شود.
حضرت آیت الله خامنهای، راه رفع نقاط ضعف و رسیدن به وضع مطلوب را در گروی عزم راسخ، حرکت پر انگیزه و مبارزه دانستند و خاطرنشان کردند: مبارزه یعنی تلاش و مجاهدت، همفکری و متشکل شدن.
ایشان، برداشت برخی افراد و نویسندگان مبنی بر تمامشدن مبارزه و انقلاب اسلامی را نادرست و «خیانت به انقلاب» خواندند و خاطرنشان کردند: انقلاب، هنجارهای گذشته را بهم میریزد و هنجارهای جدیدی را بوجود میآورد و تداوم انقلاب به معنای حفظ هنجارهای جدید است.
حضرت آیت الله خامنهای، حفظ و تداوم هنجارهای انقلابی را دشوار و نیازمند مبارزه دانستند و افزودند: دستهایی که با اصل انقلاب مخالفت و کارشکنی میکردند، در مقابل تداوم هنجارهای انقلابی نیز همینگونه عمل میکنند اما همچنانکه پیروزی انقلاب نیازمند مبارزه بود، تثبیت هنجارهای انقلاب و ایجاد جامعه اسلامی همچنان نیازمند مبارزه است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به مراحل تمدنسازی، افزودند: بر اساس حرکت انقلابی، نظام اسلامی بوجود آمد و این توفیقات بسیار مهم حاصل شد اما تا رسیدن به نقطه مطلوب و تشکیل دولت اسلامی و جامعه اسلامی فاصله زیادی وجود دارد و ما بدون شک در این راه در حال حرکت و پیشرفت هستیم.
رهبر انقلاب اسلامی همه طلاب جوان را به تقوا و ورع و عبادت و انس با قرآن و دعا توصیه مؤکد کردند و گفتند: بدانید این مسیر بیشتر از تبلیغ زبانی نیازمند تبلیغ عملی است و ابتدا باید از خودمان آغاز کنیم.
حضرت آیت الله خامنه ای در پایان تأکید کردند: اگر درس و مباحثه علمی و ذهن های فعال با تقوا، همراه شوند، قطعاً جامعه علمی و مذهبی ما که روحانیت نامیده می شود، آینده ای به مراتب بهتر از امروز خواهد داشت.
صلـوات خـاصــه امــام باقـــر علیــه السـلام:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ بَاقِرِ الْعِلْمِ وَ إِمَامِ الْهُدَى وَ قَائِدِ أَهْلِ التَّقْوَى وَ الْمُنْتَجَبِ مِنْ عِبَادِكَ اللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهُ عَلَما لِعِبَادِكَ وَ مَنَارا لِبِلادِكَ وَ مُسْتَوْدَعا لِحِكْمَتِكَ وَ مُتَرْجِما لِوَحْيِكَ وَ أَمَرْتَ بِطَاعَتِهِ وَ حَذَّرْتَ مِنْ مَعْصِيَتِهِ فَصَلِّ عَلَيْهِ يَا رَبِّ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ ذُرِّيَّةِ أَنْبِيَائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ وَ رُسُلِكَ وَ أُمَنَائِكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ .
___________________________________________________
امام باقــر علیه السلام فــرمــودند:
كسى كه واعظـى درونى نداشتـه باشد، موعظه هاى مــردم هرگز به او ســودی نمى رساند.
________________________________________________________________
ای وارث لـوح، وارث قلــم، ای علـم!
ای شکافنــده علــوم و فـــروزان تــر از نجــوم!
مساجد شیعیان امروز در غم فراقت کربلاست و دل های پیروانت محرم محرم عزا.
چـه کنیم با این همه غم، این همــه عزا، این همه بغـض؟
امـروز، دیدگان عالمـان علـوم محمــدی، محل تلاقی توفان های اشکند.
اشک ها گروه گروه، چون دسته های عزادار از دیدگان شیعیانت به جنبش می آیند و مانند کبوتران بی آشیانه، سراغ حرم تو را می گیرند.
ای پنجمین راهنما، ای هما!
امـروز از چشم مجلسیانت، دریا دریا اشک تلاطم می کنـد.
امـروز مأذنه ها پر از بغض اند و هر چه اذان، اندوهگین.
نمازگزاران، هـوای گریه در سـر دارند.
امــروز نمازگزاران، نماز بــاران می خواننــد.
امــروز نمازگزاران، سجــده غم به جا می آورند.
امــروز نمازگزاران به خاک می افتنـد تا از فقدان امامی، شِکوه سر دهند که وارث علم نبــی بود؛ امامی که وارث علـم علــی بود، امامی که از وحی می نوشت، امامی که در واژه واژه، فرهنگ نبوت را گسترش می داد.
امامی که صد سینه آفتاب داشت و برای هر نقطه ای سیاه، هزار سپیده جواب.
او شکافنده علـــوم بود.
ازاین روست که امروز «قال الباقر»، شکافنده ظلمات است.
ازاین روست که «قال الباقر»، سوزاننده شبهات است.
هر جا که پرتوی از «قال الباقر» باشد، آنجا سیاهی ضلالت، توان مقاومت نخواهد داشت.
هر جا که زمزمه «قال الباقر» باشد؛ آنجا زمزم هدایت، همیشه جوشان خواهد بود.
قال الباقر هست؛ پس زمزم هست.
قال الباقر هست؛ پس کوثر هست.
قال الباقر هست؛ پس بهشت هست.
گواهی می دهم به توحید که زیستن ات، تجلی گاه توحید بود در زمین و سجاده ات، رو به قبله گل سرخ باز بود.
داغدیده امروز، تنها نخل های مدینــه نیست؛ داغدیده امــروز، روح و روان همه کسانی اسـت که با قطب نمـای چشم تو می گردد.
السـلام علیــک یا باقــرالعلم بعــد النبــی!
سـالـروز شهادت جانسـوز بنیــان گـذار نهضت علمی علــوی و شکافنــده علوم الهـی، نــوردیــده حضــرت زهرا سلام الله علیها، سپهـردانش وبینـش، امام محمـد باقر(علیــه السلام) تسلیـت بـاد.
روابط عمومی حوزه علمیه خواهران استان اصفهان
کلاسهای رو خوانی –روانخوانی –تجوید- حفظ قرآن کریم در جزءهای 30و1و4 در مقطع سنی بزرگسال و نوجوان
وطرح غنچه های نور (آشنایی خردسالان 5تا7 سال با قرآن کریم ،احادیث،شعر،همراه با آموزش مفایم علوم و ریاضی و هوش با بازی و سرگرمی )
عنوان دوره: فنون و مهارتهای تبلیغی و( شرح ادعیه و زیارات)
استاد دوره : حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای براتعلی حق شناس
سمت : استاد حوزه و دانشگاه ،نویسنده و پاسخگوی صدای ملی 09640
**************
دوره فنون و مهارتهای تبلیغی در بیان مفاهیم قرآنی و روایی با حضور حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای حق شناس در حوزه علمیه الزهرا(س) گلدشت برگزار گردید.
در این دوره ویژگیهای از جمله
1- خوش رویی
2- بیان خوب
3- خوش خویی
4- داشتن احاطه ی علمی که یک مبلغ اگر احاطه علمی در تبلیغ نداشته باشد تخریب بیشتری دارد.
ایشان در ادامه افزود یک مبلغ باید خشیت از خداوند داشته باشد که این خشیت موجب مسئولیت پذیری او می شود. این علمی که یک مبلغ باید بر آن احاطه داشته باشد.
به وسیله 24 ابزار می توان به حفظ علم به محض اشاره کرد یعنی علم را به روش طولی نخوانید در کنار هر درس، کتب بسیار باید خوانده شود تا مبلغ احاطه ی علمی را بدست آورد.
از دیگر موارد این ابزار عافیت است که عافیت عنوان جامع و کامل برای تمام فضائل است.
ایشان در طول این دوره به فنون و مهارتهای تبلیغی با استفاده از مفاهیم قرآنی و روایی می پردازد.
ماجرای ازدواج حضرت آیتالله خامنهای
مدتی از بازگشت سیدعلی خامنهای از قم به مشهد نمیگذشت. بانو خدیجه که در اندیشه ازدواج پسر دومش بود، دست به کار شد و دختری را که در خانوادهای سنتی و با علائق مذهبی پرورش یافته بود، به او پیشنهاد کرد.
همو پا پیش گذاشت و مقدمات خواستگاری را فراهم نمود. همان راهی را که چهار پنج سال پیش برای سیدمحمد رفته بود، این بار برای سیدعلی پیمود.
حاج محمداسماعیل خجسته باقرزاده، پدر عروس، از کاسبان دیندار و باسواد مشهد بود. او پذیرفت که دخترش به عقد طلبه تازه از قم برگشتهای درآید که تصمیم دارد در مشهد ساکن شود، آیتالله میلانی و دیگر بزرگان اهل علم مشهد او را میشناسند و تأیید میکنند و به او علاقه دارند.
هزینه ازدواج، آن بخشی که طبق توافق به عهده داماد بود، توسط آیتالله حاجسیدجواد خامنهای تأمین شد که مبلغ قابل توجهی نبود. مخارج عقد را گذاشتند به عهده خانواده عروس که حتماً قابل توجه بود. «آنها مرفه بودند، میتوانستند و کردند.»
اوایل پاییز ۱۳۴۳ سیدعلی خامنهای و دوشیزه خجسته پیوند زناشویی بستند. خطبه عقد توسط آیتالله میلانی خوانده شد. از این زمان، همدم، همسر و همراهی تازه، که شانزده بهار بیش نداشت، پا به دنیای آقای خامنهای گذاشت که در همه فرودهای سرد و سخت زندگی سیاسی و شاید تکفرازهای آن در آن روزگار، یاری غمخوار و دوستی مهربان بود.
کارت دعوت را سفارش دادند و روز جشن را که در خانه پدر عروس در پایین خیابان برگزار میشد، تعیین کردند. آن شب آقای خامنهای در آستانه ورودی خانه ایستاده بود و از میهمانان استقبال میکرد. مراسم، آن طور که مرسوم خانوادههای مذهبی و مقید آن زمان بود، برگزار شد.
انتشار به مناسبت ١ ذیالحجه؛سالروز ازدواج حضرت امیرالمؤمنین و حضرت زهرا
بابالحوائج بودن امام جواد علیهالسلام از چه جهت است؟‼️
همه امامان بزرگوار، در همه جهات دنیوی و اخروی، هادی و ناصرند اما هر کدام از امامان ما در یکی از ابعاد، ظهور و بروز بیشتری دارند. مثلا در بین عرفا و علما معروف است که اگر کسی از خداوند متعال، علم بخواهد به وجود مقدس امام باقر علیهالسلام و امام صادق علیهالسلام توسل پیدا کند. یا اگر کسی طالب معنویت است به حضرت علی علیهالسلام متوسل شود.
از این رو، مشهور در بین فقها و علما و اهل معنا این است که برای طلب رزق و روزی در دنیا و برآورده شدن حاجات مادی و دنیوی، توسل به امام جواد علیهالسلام بسیار مجرّب است و این هم فقط صرف ادعا نیست. هم از زبان بزرگان نقل شده و هم به تجربه ثابت شده که توسل به ایشان سبب گشایش گرههای مالی و اقتصادی میشود که خود مردم متدین ما تجربه کردهاند و در حکایات و احوالات مومنان، بسیار ذکر شده است و اساسا لقب ایشان، جواد است و جود، وصف کسی است که زیاد میبخشد و لذا اعطای این لقب برای ایشان بیجهت نبوده است.
<< 1 ... 10 11 12 ...13 ...14 15 16 ...17 ...18 19 20 ... 195 >>